کد خبر:17238   تاریخ انتشار: یـک شنبه ، 2 خرداد سال 1400 ساعت 11:31:0

تبیین مبانی و تدوين الگوی رشد بر اساس تعاليم اسلامی

پژوهش «تبیین مبانی و تدوين الگوی رشد بر اساس تعاليم اسلامی»؛ به‌کوشش معاونت پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی (مجری طرح)، حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر علی‌اکبر رشاد (ناظر طرح) و دکتر جمیله علم‌الهدی (مدیر طرح) انجام شده که به‎وسیله دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1397 منتشر شد.


به گزارش مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی نقطه عطف این پژوهش،"الگوی رشد انسان" به‌عنوان بخشی از "نظریه اسلامی تعلیم و تربیت" است که متضمن ایجاد بسترها و فرصت های رشد، برای انسانی است که می­خواهد این فرایند تکاملی و اشتدادی را طی کند.
 بنابراین باید هم "انسان" و هم فرایند "رشد" او به خوبی شناخته شوند تا بتوان به هدف تعلیم و تربیت اسلامی یعنی پرورش انسان عادل در تراز اسلام نزدیک شد. تبیین فرایند رشد انسان در چارچوب "نظریه اسلامی تعلیم و تربیت" در گرو تبیین نیازها و استعدادهای فردی، توجه به علایق و انگیزه‌های مخاطبین، ویژگی­‌های رشدی و شخصیتی آن­ها و نیزفرآیندهای کسب معرفت و یادگیری از طریق تحقیقات بنیادی فلسفی و تربیتی است.
بسیاری از این تبیین‌ها، تنها به ویژگی‌های یک انسان تحقق­‌یافته یا یک انسان مطلوب می­‌پردازند اما به مسیر حرکت و الگوی سیر تغییر و تحولات وجودی و رشد انسان از آنچه که هست (انسان تحقق یافته) به آنچه که می­‌تواند باشد (انسان کامل) توجهی نشده است.
تاکنون بر پایه تعالیم اسلامی به انسان به مثابه موجودی پویا، متحرک و در حال رشد و همچنین تحول و الگوی سیر این تحولات پرداخته نشده بود.
لذا، مسئله‌ اصلی پ‍‍‍‍ژوهش حاضر اين بود كه با توجه به تعالیم اسلامی، رشد انسان از چه الگویی تبعیت می‌کند؟
بنابراین هدف از نگارش این پژوهش «تبيين مبانی و کشف الگوی رشد انسان بر اساس تعاليم اسلام» است.
همچنین این پژوهش  از نظر هدف، بنیادی و از نظر روش پژوهش، از نوع توصیفی-تحلیلی-استنباطی است. رویکرد روش‌شناسی حاکم بر پژوهش مذکور، رویکرد ترکیبی است.
در بخش جمع‌بندی کليه نتايج بدست آمده در اين پژوهش که در پی يافتن «تبیین مبانی و تدوين الگوی رشد بر اساس تعاليم اسلامی» و بنابر جمع‌بندی دیدگاه حکمای اسلامی که به چند گزاره اصلی منتج شده است به‌شرح ذیل نگاشته شده است:
  • حقیقت وجود هر یک از افراد نوع انسان نفس واحد صاحب مراتبی است که از حیث تجرد از جسمانیت طبقه‌بندی ارزشی شده است،
  • بنابر اصل تکثر اسمائی، نوع انسان که یک مرتبه از تعینات اسماء الهی را شامل می‌شود، خود دارای افراد متکثر و متمایز است که وجوه امتیاز آنها از یکدیگر حکایت از ظهور و خفای اسماء الهی در خلقت آنها دارد،
  • با تعمیم اصل تکثر اسمائی به حوزه انسان‌شناسی، معلوم می شود که مراتب نفس نیز دچار ظهور و اختفا هستند و این  ظهور و اختفای مراتب نفس علت قریب حرکت نفس است،
  •  وحدت نفس اینهمانی شخص را در آنات مختلف تضمین می‌کند، ظهور و اختفای این مراتب می‌تواند اختلاف صورت‌های محقق یا عینی نفس را در آنات مختلف تبیین کند،
  • حدوث جسمانی نفس یک جریان مستمر حیاتی است که روابط علی و همبستگی میان پدیده‌ها و رویدادهای مراتب مختلف نفس را تضمین می‌کند و پایه اتصال جسم و روح یا مراتب نفس به یکدیگر است،
  • حرکت جوهری نفس که از تحقق تدریجی وجود نفس است شامل چرخه‌ای با دو فرآیند تجسم و تجرد است، در فرآیند تجرد، تغییرات مراتب جسمانی بدن به تغییرات مراتب نباتی و سپس حیوانی و در نهایت عقلانی گره می‌خورد، در فرآیند تجسم تغییرات پدید آمده در مراتب عالی‌تر نفس به تغییرات مرتبه جسمانی منجر می‌شود،
  • هرچند فاعلیت عقل فعال را در پیدایش و حرکت نفس به پیروی از حکما باید پذیرفت ولی تبیین رویدادهای عرصه نفس در گرو توجه به سلسله روابط علی است که می تواند ذیل مفهوم «مراتب تشکیکی نفس» یا «قوای نفس» مطرح شود،
  • با طبقه بندی مراتب نفس از جهت اشراف، تسلط یا فاعلیت، جهت و نوع مداخلات این مراتب؛ تبیین‌پذیر است.
در ادامه هم  با توجه به «طبقه بندی ارزشی مراتب نفس» مشخص شد، تحقق تدریجی وجود نفس که شامل تجرد تدریجی یا تشدید ظهور مراتب مجرد نفس می باشد، رشد تلقی می‌شود و غایت این حرکت جوهری، تشدید ظهور مراتب مجرد نفس است.
بعد از جمع‌بندی مطالب این بخش مشخص شد که  در حکمت متعالیه حقیقت هر چیز به وجود آن است و تشخص هر چیز به وجودش بر می‌گردد و همچنین وجود هر چیز یک حقیقت واحد شخصی مشکک است، وجود خاص انسانی نیزحقیقت واحد صاحب مراتبی است که  میان مراتب و درجات آن نسبت وحدت در عین کثرت برقرار است.
در ادامه یافته‌های پژوهش حاضر، منجر به صورت‌بندی نظریه‌هایی در خصوص استعداد، عاطفه، نیاز و روابط انسانی در ذیل نظریه رشد، شد.
در نظریه استعداد معلوم شد که استعدادهای افراد تحقق تدریجی دارند یعنی با فعلیت یافتن صورت اخیر فرد، قوای او نیز متعین می‌شوند و با تعین یافتن مجموعه توانایی‌ها یا استعدادهای فرد در فعلیت اخیر، امکان‌های او برای آینده نیز معلوم می‌شود.
استعدادهای انسان در رشد او مداخله می‌کنند و در عین حال از رشد او متاثر می‌شوند. از این رو استعداد هم علت و هم معلول رشد تلقی می‌شود.
همچنین در نظریه عاطفه مشخص شد که جوهر متغیر نفس جهت حفظ یکپارچگی خود و ماندن بر غایت، به عامل یا عوامل تضمین کننده‌ای نیاز دارد که انبوه متغیرهای فعال در عرصه نفس را به سمت آن غایت معین بکشاند.
لذا، این گرایشات نفس یا عواطف هستند که جهت حرکت قوای شناختی و حرکت کلی نفس را تعیین می‌کنند. منظور از قوای عاطفی نفس، مطلق گرایشات آن است و به عموم گرایشات فطری، تمایلات طبیعی، هیجانات، انگیزه‌ها و خلاصه خوشایندی‌ها و ناخوشایندی‌ها اتلاق می‌شود. حتی نیاز را به اعتباری می‌توان ذیل مفهوم عاطفه قرار داد. عدم یا فقدان مرتبه‌ای از وجود که موجود به آن گرایش دارد و برای خود مطلوب تلقی می‌کند، به خودی خود شرایطی است که از آن با عنوان نیاز یاد می‌شود.
 نیاز یک مفهوم ذهنی نیست بلکه شرایطی عینی است که ناشی از فقدان وجودی خاص یا مرتبه‌ای خاص یا وجهی خاص از وجود است. البته درک نیازها و گرایش یا تعهد به آنها متوقف به پیدایش استعدادهای معینی در نفس است.
در نظریه روابط انسانی مشخص شد که روابط انسانی بر اساس نیازهای عقلانی انسان شکل گرفته‌اند و پیدایش نخستین رابطه انسانی بر پیدایش نیازهای طبیعی تقدم دارد. علاوه بر این معلوم شد، تشکیک طولی و عرضی موجودات برای توسعه مناسبات اجتماعی مطابق با الگوی مراتب نفس، دلالت دارد.
بطور کلی عاطفه، استعداد و روابط انسانی ذوات عینی مستقل از نفس نیستند. همچنین، سازه‌های فرضی یا امور موهوم هم نیستند بلکه تحقق عینی دارند و منشا آثار واقعی در نفس می‌باشند.

استعدادهای انسان در رشد او مداخله می‌کنند و در عین حال از رشد او متاثر می‌شوند. از این رو استعداد هم علت و هم معلول رشد تلقی می‌شود.

همچنین، تبیین مناسبات دوسویه و واقعی قوه/ فعلیت بر اساس الگوی چرخه‌ای که بنابر روابط عینی میان مجموعه فرآیندهای تجسد /تجرد شکل می‌گیرد، معلوم کرد که وجود متصل نفس شامل چرخه‌های متوالی قوه/ فعلیت است.
این چرخه شامل دایره‌ای است که در دو بعد طول و عرض انبساط می‌یابد.  چرخه حاصل از تغییرات مستمر  قوه/ فعلیت در سطح رخ نمی‌دهد بلکه در حجم رخ می‌دهد و دست کم دارای دو بعد طولی (ارتفاع تغیییرات) و عرضی (شعاع تغییرات) است.
لذا حرکت جوهری نفس در مسیری شبیه به یک مارپیچ عمودی با دایره‌های بازشونده و بالارونده رخ می‌دهد که از آن می‌توان به عنوان الگوی رشد یاد کرد.

فایل پژوهش مذکور را می‌توانید از اینجا دانلود کنید: