کد خبر:16693   تاریخ انتشار: یـک شنبه ، 24 اسفند سال 1399 ساعت 22:30:0

صحیفه‌ی سجادیه نرم‌افزار تمدن نوین اسلامی است

حضرت آیت الله خامنه‌ای در مقاطع گوناگون، بیانات دقیق و جامعی را پیرامون مبارزات سیاسی-فرهنگی امام سجّاد (علیه السلام) ارائه نموده‌اند. کتاب حماسه‌ی امام سجّاد (علیه السلام) که به همّت انتشارات انقلاب اسلامی تدوین و تنظیم گردیده است و مشتمل بر گفتارهایی از ایشان‌ درباره‌ی سیره‌ و مبارزات سیاسی- فرهنگی امام چهارم (علیه‌السّلام) می‌باشد به تازگی منتشر شده است. به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR گفتاری از حجت‌الاسلام و المسلمین محمدجواد حاج علی‌اکبری، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور منتشر می‌کند.


 مقدمه
نگاه به زندگی ائمه‌ی هدی علیهم‌السلام به‌ویژه حضرت سیدالساجدین و امام العارفین علی‌بن‌الحسین علیهم‌السلام بسیار شیرین، دوست‌داشتنی و الهام‌بخش است. ایشان امامی بزرگ، ناشناخته و غریبی هستند.

 مدد امام رئوف در این شهر خدایی و مسجد پرکرامت، شامل حال فاضلی خالص و حماسه‌جو شد تا تاروپود شخصیت این مرد الهی چه در ساحت عشق و عاطفه، چه در ساحت جهاد و حماسه و چه در آفاق فکر و اندیشه برای رهبری آینده‌ی امت فراهم و محیا شود. نگاه رهبر انقلاب، نگاهی نقش‌آفرین و الهام‌بخش به زندگی ائمه علیهم‌السلام است.

در طراحی اثر نورانی و ابتکاری کتاب «حماسه‌ی امام سجّاد علیه‌السلام»، نظریه‌ی انسان ۲۵۰ساله‌ی رهبر انقلاب "به‌جای مقدمه" ارائه شده است که کار بسیار دقیق، بجا و درستی است. ما باید نسبت به این نظریه‌ی فاخر، عمیق و بسیار قابل استفاده خیلی بیشتر توجه کنیم. این نعمت بسیار بزرگی است. این نظریه‌ی بدیع و جذاب، افاضه‌ی رضویه برای حضرت آقاست. این نگاه در سبک رهبری ایشان هم کاملاً برجسته و قابل ملاحظه است.

این نظریه‌ی بدیع دارای بنیان‌های وحیانی و عرفانی عالی مبتنی بر نگاه کلام ناب اسلامی و شیعی است. در محور مباحث عرفانی، نظریه‌ی انسان ۲۵۰ساله مبتنی بر وحدت حقیقی اولیاست. ما همه‌ی اولیاء را به‌منزله‌ی کل متحد مخاطب قرار می‌دهیم و با آن‌ها صحبت می‌کنیم. از طرف دیگر دارای مبنای بسیار کلامی و استوار، یعنی نظریه‌ی غدیر است. اگر انسان ۲۵۰ساله دو رکن اساسی داشته باشد، رکن اولش نگاه عرفانی و عمیق به ساحت ولایت و رکن دومش نگاه کلامی در ساحت امامت و ولایت است که حول محور غدیر استوار شده است. در واقع غدیر نظریه‌ی ناب و نهایی اسلام در ساحت فلسفه‌ی سیاسی برای تأمین خوشبختی و سعادت همه‌ی بشریت است. در این نظریه نیز رهبر انقلاب نکته‌ای را با نگاه بسیار دقیق تبیین می‌کنند که امام علیه‌السلام به‌منزله‌ی همان واحد از نقطه‌ی آغاز تا تحقق آرمان غدیر است؛ یعنی تحقق حاکمیت ولایت الهی و نابودی جریان طاغوت.

این اقدام مشترک، اساسی و جدی همه‌ی اولیاء خداست که همان انسان ۲۵۰ساله است؛ امّا به چند نکته درباره‌ی این نظریه باید اشاره کرد:

۱. بر اساس این نظریه، نگاه گزارشی در تاریخ و سیره‌ی اهل‌بیت علیهم‌السلام تبدیل به نگاهی پژوهشگرانه و دارای نظریه‌پردازی می‌شود. در اینجا دو نگاه هست. در نگاه معهود و در شیوه‌ی مرسوم عمدتاً مقاطع گوناگون تاریخ گزارش می‌شود که متناوب از وقایع اتفاق‌افتاده است. البته در کنارش تحلیل‌هایی هم گذاشته می‌شود؛ امّا بر اساس این نظریه، به‌جای تمرکز در بخشی از سیره و گوشه‌های متقاطع از سیره در زندگی ائمه علیهم‌السلام، نگاه پژوهشگرانه با بازه‌ی بلندمدت در تمام دوره‌ی امامت تا عصر غیبت کبری به‌منزله‌ی یک واحد مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نگاه کل‌نگرانه هم سعی می‌شود قواعد و اصول استخراج شود. این نگاه بسیاری از تناقضات و سؤالات درباره‌ی شیوه‌ی رفتاری متفاوت ائمه علیهم‌السلام را پاسخ می‌دهد. در نگاه اوّل، شاید این رفتارهای متنوع و متفاوت با هم قابل جمع نباشد، ولی وقتی به سراغ تحلیل‌های نظریه‌ی انسان ۲۵۰ساله می‌رویم، بسیاری از این تضادها و تناقض‌ها حل‌وفصل می‌شود و پاسخ خودش را پیدا می‌کند. در آن منظومه‌ی کلان، هرکدام از رفتارها و اقدامات ائمه علیهم‌السلام معنای خودش را پیدا می‌کند.

۲. بر اساس این نظریه، گزاره‌ی تاریخی به اندیشه‌ی اجتماعی تبدیل می‌شود. گزاره‌های تاریخی صامت‌اند. وقتی مورخ این‌ها را گزارش می‌کند یا سیره‌پرداز درباره‌ی این‌ها صحبت می‌‌کند، در واقع دارد رفتارها، اقدامات و کنش‌ها را گزارش می‌کند. بر اساس این نظریه، برخلاف شیوه‌ی مرسوم که عمدتاً آن رفتارها تفسیر فردی می‌شود، تفسیر اختصاصی در رفتارهای ائمه علیهم‌السلام از آن به دست می‌آید که کاملاً معنادار، الهام‌بخش، قابل تعمیم و قابل تأسی می‌شود؛ یعنی از حالت کاملاً فردی و اختصاصی‌بودن خارج می‌شود. در اینجا علاوه بر امامت بر افراد، امامت بر جامعه هم داریم و شیرازه‌ی متحدی را بین همه‌ی مواضع گوناگون و متنوع سیره با یک هدف متحد و یکپارچه در روش‌ها و تاکتیک‌ها مشاهده می‌کنیم؛ یعنی راهبرد متحد است، ولی روش‌ها و تاکتیک‌ها منعطف و متناسب با شرایط و موقعیت‌هایی است که در آن قرار می‌گیرد. این هم یک نکته است. در واقع جلوه‌ی امامت اجتماعی و جریان‌ساز در ارتباط با پیشوایان الهی را در این نظریه می‌شود به‌خوبی مشاهده کرد که عینیتی از امامت در ساحت جامعه را به ما نشان می‌دهد.

۳. بر اساس این نظریه، مفاهیم تاریخی منفعل و خنثی به مفاهیم زنده‌ی پویای مؤثر و فعال تبدیل می‌شود؛ یعنی وقتی با این نگاه دقیق، مستند و استوار دوران ائمه و سیره‌ی اولیای خدا را مطالعه‌ کنیم، جزئیات اعمال، رفتار و برنامه‌های امام برایمان معنادار می‌شود. عمدتاً در گزارش‌های مرسوم روی عناصر مظلومیت، غربت و ... تأکید می‌شود که بیشتر وجهه‌ی عاطفی آن برجسته می‌شود، درحالی‌که این نگاه غربت و مظلومیت بستر اجتماعی برای طلوع آن نگاه آمیخته به کنشگری، مجاهدت، میدان‌داری و تلاش برای تاریخ‌سازی و ایجاد تحولات اساسی در جریان تاریخ است که کاملاً نگاه معطوف به آینده و قلّه برای استفاده‌ی از همه‌ی ظرفیت‌ها برای تحقق آن است؛ یعنی امام در این نگاه، محور تاریخ‌ساز است که نه‌تنها منفعل و تحت تأثیر فشارها و جریانات محیطی نیست، بلکه کنشگر و فعال است. در واقع هرچه فشارها و سختی‌ها بیشتر می‌شود، نهاد امامت فعال‌تر، جدی‌تر و پیگیرتر می‌شود. به تعبیر رهبر انقلاب خط ممتدِ زندگی ائمه علیهم‌السلام، «مبارزه حادّ سیاسی» و فعالیت‌های جدی، مستمر و خستگی‌ناپذیر است. در این نگاه، امامان ما با حفظ ابعاد عاطفی و اجتماعی صحنه را کاملاً مدیریت می‌کنند. اگرچه نشانه‌ها و نتایج اقدامات آن‌ها ممکن است در کوتاه‌مدت آشکار نشود، ولی کاملاً از جنس سرمایه‌گذاری‌های مدبرانه و حکیمانه برای تحقق غدیر و حاکمیت الهی است.

نظریه‌ی انسان ۲۵۰ساله تصویری روشن و تفسیری الهام‌بخش از زندگی امامان علیهم‌السلام را ارائه می‌کند که مردم بر اساس این نظریه می‌توانند نقش خودشان را در هر زمانی تعریف کنند. مخاطبان این نگاه فقط روایت نقش‌ها را نمی‌کنند، بلکه نقش‌یابی هم می‌کنند و در جست‌و‌جوی نقش، وظیفه‌ و رسالتشان با الهام‌گرفتن از زندگی ائمه علیهم‌السلام در هر زمانی هستند. از طرف دیگر، این نظریه نقاط مبهم را کاملاً تفسیر و شفاف می‌کند، تناقضات ظاهری را توضیح می‌دهد و عناوین انتزاعی و کلی مثل غربت، مظلومیت، طهارت، عصمت و ... را در عینیت اجتماعی به‌صورت فعال و پویا و به‌صورت مفاهیم انضمامی با مصادیق عینی در پیش چشم ما قرار می‌دهد.

ابداع نظریه‌ی انسان ۲۵۰‌ساله بر اساس شیوه‌ی استنطاق از متون تاریخی است. همان‌طور که اشاره شد، گزاره‌های تاریخی عمدتاً گزاره‌های صامتی‌اند، مهم این است که با روشی آن گزاره‌ها را به حرف آورد و استنطاق کرد. نظریه‌ی انسان ۲۵۰ساله چنین ویژگی دارد. در روش ابتکاری حضرت آقا، ایشان حتی از یک نماد یا نشانه هم نمی‌گذرند و آن‌ها را استنطاق می‌کنند و به حرف درمی‌آورند.

بعد از "به‌جای مقدمه" سراغ دو فصل بعدی کتاب «حماسه‌ی امام سجّاد علیه‌السلام» می‌رویم. دوران زندگی امام سجاد علیه‌السلام بعد از ماجرای عاشورا شروع می‌شود. در این مقطع، گزارش‌های تاریخی عمدتاً مبتنی بر تراژدی و آکنده از سوگ است. این روایتی مرسوم و شناخته‌شده‌ای است؛ امّا بر اساس این نگاه، مفهوم منفعل تراژدی به مفهوم فعال، مؤثر و سازنده‌ی حماسه تبدیل می‌شود. در این نگاه، به‌جای تحلیل‌های علیل، وقتی رهبر انقلاب به امام سجاد علیه‌السلام می‌رسند، گزارشی از حماسه‌ی ایشان تقدیم و عرضه می‌کنند که با بقیه‌ی تحلیل‌ها تفاوت دارد. این خصوصیت و ویژگی نظریه است. رهبر انقلاب کاری‌کارستان در این‌باره انجام می‌دهند و حماسه‌ی امام را به‌خوبی گزارش می‌کنند. ایشان گزارشی آکنده‌ از شور و حماسه درباره‌ی حضرت ارائه‌ می‌کنند که نشان می‌دهد خودشان هم مشتعل و برافروخته‌اند.

این نگاه نقطه‌‌ی مقابل نگاه تحریف‌آلود به زندگی امام سجاد علیه‌السلام است که در گزارش‌ها و تحلیل‌های تاریخی مثل بیماری، ناتوانی، سکوت، انزوا، سازگاری با محیط ظلم‌زده، فترت، استراحت و ... مشاهده می‌شود.

از منظر رهبر انقلاب، دوره‌ی امامت و حماسه‌ی امام سجاد علیه‌السلام دو تجلّی دارد که یک تجلّی سه‌ماهه و یک تجلّی سی‌ساله است. بخش سه‌ماهه بیشتر شناخته شده است. البته گزارش‌های این بخش هم کم‌وبیش مخدوش بود و کمتر ارائه می‌شد با اینکه یک روشنایی خاصی دارد. این سه ماه، اسارت، خطبه‌ها و ورود به میدان تا مرز شهادت است. امام سجاد علیه‌السلام در آن شرایط با وجود بانوان حرم، به میدان می‌آیند و با خطبه‌های دشمن‌شکن خود کاخ یزید و یزیدیان را به لرزه درمی‌آورند. در این سه ماه، طلوع حماسه، جهاد و شور در کلمات نورانی حضرت دیده می‌شود. در این سه ماه، حماسه‌ی سی‌ساله‌ی حضرت بنیانگذاری می‌شود که دوران امامت آن بزرگوار تا شهادتشان است، ولی به سکوت می‌گذرد.

پنجاه سال از مباحث رهبر انقلاب گذشته است. بعضی از این مباحث به برکت انقلاب اسلامی برای ما عادی شده است. امام راحل این حرکت عظیم را بر اساس همان نگاه روشن آغاز کردند و رهبر انقلاب با نگاه نظام‌ساز و گفتمان‌سازشان این راه را ادامه دادند. البته به‌رغم همه‌ی کارهای انجام‌شده، هنوز رسوبات آن نگاه منحط وجود دارد.

امام سجاد علیه‌السلام از یک‌سو عاشورا و سرمایه‌گذاری عظیم اباعبداللّه علیه‌السلام را در آن نهضت بزرگ صیانت و تکمیل می‌کنند و به آن امتداد می‌دهند و از سوی دیگر، مکتب فکری، حکمی و معرفتی باقرین علیهم‌السلام را بنیانگذاری می‌کنند؛ یعنی مقدمات را برای دوره‌ی جدیدی آغاز می‌کنند.

این مقطع از تاریخ اسلام و تاریخ امامان علیهم‌السلام، یکی از مقاطع تاریک، پیچیده و بسیار سخت و دشوار است. از یک طرف استبداد وحشتناک، بی‌پروایی و بی‌حیایی در ماجرای عاشورا رخ داد و از طرف دیگر بهت و حیرتی بود که در جامعه‌ی اسلامی شکل گرفت. بعد از واقعه‌ی عاشورا، فلج فکری و روحی اتفاق افتاد و فساد سیاسی، اخلاقی و فکری عجیبی در جامعه جریان پیدا کرد. در این مقطع زمانی، خواص هم زمین‌گیر شده بودند. با همه‌ی این مسائل، امام سجاد علیه‌السلام باید از نو شروع می‌کرد. باید طبیبی حاذق با نسخه‌ی جامع و الهی به میدان می‌آمد تا هم دنیاگرایی را، هم استحاله‌ی ارزشی را، هم بی‌تفاوتی را، هم بی‌بصیرتی را، هم آلودگی‌های اخلاقی را و هم انحراف‌های فکری را درمان کند. در آن شرایط سنگین استبداد و اختناق، این کار، کاری دشوار، زمان‌بر و حوصله‌بری بود که از حکیمی همچون امام سجاد علیه‌السلام برمی‌آمد. تنها دَم مسیحای امت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله است که می‌تواند مرده را دوباره زنده کند.

به چند نمونه‌ی تکمیلی از گزاره‌های رهبر انقلاب در تحلیل زندگی امام سجاد علیه‌السلام هم اشاره می‌کنم:

امام سجاد علیه‌السلام در این سی‌سال از همه‌ی روش‌ها و تاکتیک‌ها همراه با سیاست، درایت، شجاعت، دقت و لطافتشان استفاده کردند. از همه‌ی روش‌های ممکن مثل سخنرانی، اشک، گریه‌های سیاسی بیدارکننده، تربیت انسان‌های بزرگ و ... استفاده می‌کنند، در عین حال به جریان حاکم هم بهانه نمی‌دهند برای اینکه تاروپود شیعه را از هم نپاشد و از بین نبرد؛ امّا در این دوره، به‌صورت ملایم و لطیف بنیان‌ و اساس حرکت بزرگ نهاد امامت در امتداد تاریخی را بنیان‌گذاری می‌کنند. هنر امام سجاد علیه‌السلام بازگرداندن جریان ارتداد است. ایشان مانند آذرخش در آن دوران تاریک بودند.

کار بزرگ امام علیه‌السلام بعد از آن فروپاشی و ارتداد این بود که هویت شیعه را دوباره سازماندهی و انسجام‌بخشی کنند، تشکیلات بدهند و پیوندها را مجدداً در محور طاغوت برقرار کنند. امام علیه‌السلام در متن فعالیت‌های گسترده‌ای که دارند، باید چنان هوشمندانه و دقیق عمل کنند که نه به طاغوت اعتباربخشی داده شود و نه بهانه به دست آن‌ها داده شود. این همان کار دقیق و دشواری است که امام انجام دادند تا بتواند سازمان شیعه را بازسازی کنند و مقدمات را برای مسیر پیش رو آماده کنند. لذا، درباره‌ی قیام‌های توابین و مختار و ماجرای حرّه امام علیه‌السلام باطناً مؤیدند، امّا در ظاهر نشانه‌ای از ایشان دریافت نمی‌شود. این همان ورود هوشمندانه است که خطر را از حرکت اسلام ناب و جریان تشیع و امامت دور کرد.

از نگاه رهبر انقلاب، حماسه‌ی امام سجاد علیه‌السلام دارای سه عنصر است: اوّل، تدوین اندیشه‌ی ناب اسلامی، تدریس و تبیین آن و قرارگرفتن در مقابل جریان منحرف فکری که دارد به‌صورت فعال فضای فکری جامعه را تحت تأثیر خودش قرار می‌دهد. دوم، آشناسازی مردم به حقانیت اهل‌بیت علیهم‌السلام به‌عنوان مصادیق راستین اولوالامر و اقامه‌کنندگان واقعی حاکمیت الهی و خلافت الهی و قرارگرفتن در مقابل جریانی که لعن و پوشاندن فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام را دنبال می‌کنند. سوم هم، ایجاد و تقویت تشکیلات اسلامی برای زمینه‌سازی حکومت و حاکمیت الهی است.

از نگاه رهبر انقلاب، امام سجاد علیه‌السلام از دو روش استفاده‌ی ویژه‌ای بردند. البته روش‌ها، روش‌های متنوعی است و امام هم از همه‌ی روش‌ها استفاده کردند، امّا دو روش برجستگی دارد. روش اوّل، استفاده‌ی از دعا و روش دوم، استفاده‌ی از موعظه است تا آن معارف ناب را انتقال دهند. در محور دعا آنچه که از امام علیه‌السلام باقی‌مانده، صحیفه‌ی سجادیه است. این مجموعه نقشه‌ی تفصیلی از حیات طیبه به زبان دعاست. امام سجاد علیه‌السلام هم در عصر خودش از این روش بهترین بهره‌برداری را برای ترویج اخلاق و فضیلت در آن روزگار سخت کرد و هم نرم‌افزار تمدن اسلامی را در اختیار دوستان خودش قرار داد. صحیفه‌ی سجادیه نرم‌افزار تمدن نوین اسلامی است. سخن از خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی در بیانیه‌ی «گام دوم»، یکی از پشتیبانان اصلی‌اش صحیفه‌ی سجادیه است.

در متن صحیفه،‌ پرچم اعتراض از آغاز تا پایان هم برافراشته شده است که این همان اعلام موضع است. از طرف دیگر استفاده‌ی از موعظه هم است. رهبر انقلاب معتقدند امام سجاد علیه‌السلام شیوه‌ی زیست اسلامی مطابق با موازین اسلامی را در صحیفه‌ی سجادیه در قالب دعا در دسترس جامعه قرار داده‌اند. علاوه بر این، از نظر آفاق گوناگون فکری، منظومه‌ی فکر اسلامی را می‌توان در صحیفه‌ جست‌وجو کرد. مواعظ امام سجاد علیه‌السلام جنبه‌ی حماسی دارد که رهبر انقلاب در بیانا‌تشان با نمونه‌ها و شواهدی دقیق این موضوع را‌ توضیح می‌دهند. امام در مواعظ عمومی‌شان بیدارگری می‌کنند و جامعه را با همان لطافت خاص خودشان دلالت به امامت می‌کنند. در مواعظ اختصاصی‌شان هم افرادی را به‌طور خاص، به‌ویژه در کادرسازی برای شیعه مدنظر دارند که این مواعظ اختصاصی امام هم کاربری‌های خاص خودش را دارد.

 سخن پایانی

ما از امام سجاد علیه‌السلام رساله‌ی حقوق هم داریم. رهبر انقلاب به رساله‌ی حقوق بر اساس همان نظریه‌ی انسان ۲۵۰ساله و آن مبنای غدیر هم نگاه متفاوتی دارند. عده‌ای رساله‌ی حقوق را با نگاه اوّلیه و سطحی که مجموعه‌ی احصاءشده‌ای از حقوق متقابل بین انسان‌هاست، می‌بینند، امّا رهبر انقلاب رساله‌ی حقوق را منشور حکومت اسلامی در محور حقوق می‌دانند که در این کتاب بخش‌بندی شده است و با ترتیبی خاص ارائه می‌کنند.

ما باید نظریه‌ی فاخر رهبر انقلاب، جمع‌بندی‌های روشن، الهام‌بخش و مسئولیت‌آفرین و میراث عظیم امام سجاد علیه‌السلام که در اختیار ماست را قدر بدانیم و همچنان برای این مکتب پرفیض و پرنور شاگردانی باشیم تا بهره‌های مناسب را برای امروز و فردایمان ببریم. ان‌شاءاللّه بتوانیم از امام سجاد علیه‌السلام بهره‌های مناسبی را برای انجام رسالت الهی در زمینه‌سازی تحقق حاکمیت جهانی اسلام به دست حضرت بقیه‌اللّه‌الاعظم عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ببریم.