علی متقیان در قالب مرور شفاهی تاریخ چهل ساله جهاد دانشگاهی، به بازخوانی روند تاسیس و چهار دهه مدیریت این نهاد بدون اشاره به خدمات و فعالیتها، پرداخته و در این مسیر دورههای مختلف اداره کشور و نقش هر دوره در فعالیت های جهاد دانشگاهی را بر اساس مشاهدات خود به صورت گذرا مورد بررسی قرار داده است.
در این یادداشت آمده است:
«نهاد انقلاب اسلامی جهاددانشگاهی در ۱۶ مرداد سال ۱۳۵۹ در استمرار حرکت انقلاب فرهنگی، توسط ستاد انقلاب فرهنگی منصوب امام خمینی(ره) تشکیل و از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان رویش نهاد جهاد دانشگاهی در زمین انقلاب اسلامی توصیف شد. آنچه در ادامه می آید نگاهی است گذرا به انقلاب فرهنگی در دانشگاهها و تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی و نهاد انقلاب اسلامی جهاددانشگاهی و پیشینه و نحوه مدیریت جهادی در این نهاد در طول ۴۰ سال فعالیت که البته در این یادداشت به دلیل حجم انبوه دستاوردهای این نهاد، به آنها اشاره نشده است.
امام خمینی (ره) در پیام نوروزی سال ۱۳۵۹ فرمودند "باید انقلاب اسلامی در تمام دانشگاههای سراسر ایران بوجود آید." این پیام به جان دانشجویان عضو انجمن اسلامی دانشگاهها نشست و احساس مسوولیت کردند. دانشگاهها پس از تعطیلات نوروزی کار خود را آغاز کرده بودند و اعضای گروههای چپگرا که اغلب در دانشگاهها اتاق جنگ درست کرده بودند به توطئههای خود ادامه میدادند.
تب و تاب انقلاب فرهنگی داغ داغ بود و مباحث دانشجویی و دانشگاهی بیشتر به انقلاب فرهنگی و چگونگی آن میپرداخت، مطابق برنامه از پیش تعیین شده، از هر انجمن اسلامی نمایندهای در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان "دفتر تحکیم وحدت" حضور داشت و جلسات آن به عنوان شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت تشکیل و برای تعطیلی یکباره دانشگاهها برنامهریزی میکردند.
انقلاب فرهنگی در اردیبهشت ماه کلید خورد و لازمه این انقلاب برای تصمیم گیری های اساسی تعطیل شدن دانشگاهها بود.
این حرکت انقلاب فرهنگی همزمان شد با ماجرای طبس، خیلیها میخواستند که این حرکت فرهنگی را تحتالشعاع ماجرای طبس قرار دهند و با توجه به موقعیت سیاسی نظامی وقت آن را سرکوب کنند، اما دانشجویان معتقد و انقلابی که پیام نوروزی امام درباره انقلاب اساسی در دانشگاهها را درک کرده بودند، محکم و استوار و بدون تردید ادامه دادند. عملا تمامی دانشگاهها تعطیل شدند و نیمه سال دوم تحصیلی ۵۸-۵۹ ناتمام ماند و موافقان و مخالفان انقلاب فرهنگی دست به قلم شدند.
بنیصدر که در آن زمان ریاست جمهوری را به عهده داشت از این حرکت حمایت نکرد. تفکرهای مارکسیستی دانشجویی هم که نمیتوانستند این حرکت را برای خود تحلیل کنند، شوک شده بودند و ابتدا موضع محکم نگرفتند و بعد با بسته شدن دُکانهای خیالی، به مخالفت برخواستند. البته شروع و تقویت این حرکت و جریان را کاملا به ضرر و منجر به نابودی فعالیتهای براندازانه خود در دانشگاهها میدیدند.
همه انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور که به میدان آمده بودند، زیر نظر اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان سراسر کشور "دفتر تحکیم وحدت" هماهنگی جریان فکری انقلاب فرهنگی را به عهده داشتند. اینان با حضور شبانهروزی جریانهای موافق و مخالف حرکت انقلابی دانشجویی را رصد میکردند و با تشکیل کمیتههای متعدد آموزش، انقلاب فرهنگی، جذب نیرو و ... دانشجویان مستعد و توانمند را برای کارهای انقلاب فرهنگی و بازسازی و کمک به مردم به مناطق محروم هدایت میکردند.
در آن زمان جهاد سازندگی برای آبادانی روستاها؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که درگیر مبارزه با ضدانقلاب در غرب کشور بود، برای تکمیل کادر خود؛ نهضت سوادآموزی با هدف ریشهکنی بیسوادی و وزارت کشور با هدف ترمیم نیروهای اداری در استانداریها، بیشترین متقاضی جذب دانشجویان مستعد انقلابی و مسلمان بودند.
مرحوم شهید بهشتی هم که در این ایام مسوولیت قوه قضاییه را بعهده داشت، تعداد زیادی از دانشجویان معتقد و توانمند حقوق دانشگاههای تهران و شهید بهشتی و سایر دانشگاه ها را برای آمادگی فعالیت در قوه قضاییه به کلاسهای آموزشی که خود طراحی کرده بود، فراخواند.
واحد آموزش عقیدتی دفتر تحکیم وحدت هم در کنار جذب نیرو، مقدمات راهاندازی یک اردوی آموزشی عقیدتی را فراهم کرده بود که از تمام انجمنهای اسلامی دانشجویان سراسر کشور تعدادی در آن حضور داشتند. این اردو با آموزش اولیه دفاعی و تمرینهای نظامی در جنگلهای چیتگر شروع و در ادامه، کلاسهای آموزشی عقیدتی در محل فعلی دانشگاه فرهنگیان در لویزان برگزار شد.
این اردوی عقیدتی و معنوی که مصادف با ماه رمضان شده بود، فضای قابل توجهی داشت. اساتید بزرگواری از جمله مرحوم شهید بهشتی، مرحوم آیتالله حائری شیرازی، آیتالله امامی کاشانی و ... جزو مدرسان این اردوی آموزشی بودند.
همچنان فضای کشور در رابطه با انقلاب فرهنگی ملتهب بود، کلاسهای دانشگاه تعطیل و بدنبال آن کنترل ورود و خروج دانشگاه بدست دانشجویان انجمن اسلامی افتاد و با ایجاد محدویت برای گروهکهایی که دانشگاهها را به اتاق جنگ تبدیل کرده بودند، موجب شده بود، گروهکهای التقاطی از این ماجرا سخت عصبانی شوند و همراه با گروهکهایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی قارچگونه رشد کرده بودند و با هدفی دیگر در دانشگاه حضور داشتند و غائلههای قومیتی کردستان و ترکمنستان و خلق مسلمان را هدایت میکردند، از حرکت انقلاب فرهنگی بدگویی و بعضاً آن را با انقلاب فرهنگی چین و با تفتیش عقاید شبیهسازی میکردند.
فضای باز سیاسی آن روزها به این تفکرها میدان میداد! تا اینکه دستاندرکاران دانشجویی انقلاب فرهنگی توفیق دیدار با امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی را بدست آوردند.
در این دیدار چند تن از دانشجویان در مورد وقایع و اهداف انقلاب فرهنگی و ایجاد انقلاب اسلامی در دانشگاهها سخن گفتند و حضرت امام بر این حرکت انقلابی و دانشجویی صحه گذاشت و تایید فرمودند. این پشتیبانی خود جان تازهای به حرکت انقلابی دانشجویان داد.
در ادامه این حمایت در ۲۳ خرداد سال ۱۳۵۹ حضرت امام، طی حکمی ضمن حمایت رسمی از حرکت انقلاب فرهنگی، ستاد انقلاب فرهنگی را تشکیل دادند و ماموریتهایی را به این ستاد سپردند.
محمدجواد باهنر، دکتر حسن حبیبی، دکتر عبدالکریم سروش، آیتالله محمدمهدی ربانی املشی، دکتر علی شریعتمداری، جلالالدین فارسی و شمس آلاحمد اعضایی بودند که حضرت امام برای سکانداری حرکت انقلاب فرهنگی منصوب فرمودند.
کار ستاد انقلاب فرهنگی آغاز شد. هر یک از اعضا مسوولیتی را عهدهدار شدند. یکی از مسوولیتهای مهم ستاد سامان دادن به وضع دانشگاهها و برای بهرهمندی هر چه بیشتر از امکانات دانشگاه و توانمندی اساتید و جذب اعضای هیات علمی بود.
ستاد انقلاب فرهنگی در ابتدای کار دو مساله اجرایی را در نظر گرفت؛ یکی اداره دانشگاهها و دیگری ایجاد کار در شأن برای اعضای هیات علمی دانشگاهها که بر اثر تعطیلی دانشگاهها وقت آزاد داشتند.
ستاد برای اولین قدم، تأسیس مرکز نشر دانش را تصویب و مسوولیت جذب اساتید برای تألیف و ترجمه و خودکفایی متون دانشگاهی را به این مرکز سپرد.
مرکز نشر دانش بسیاری از اساتید را برای تالیف و ترجمه کتابهای مورد نیاز جذب کرد و در سالهای اول تعداد زیادی کتاب ترجمه و تالیف شد. در حال حاضر این مرکز با همین عنوان، همچنان به کار خویش ادامه میدهد. این مرکز در بازنگری وظایف شورای عالی طی مصوبه ای به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری منتقل و از شورای عالی منفک شد.
مصوبه دیگری که ستاد انقلاب فرهنگی به استناد لایحه قانونی مصوب شورای انقلاب گذراند و آن را در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۵۹ ابلاغ کرد، تشکیل جهاددانشگاهی بود که با انتصاب اعضای شورای عالی جهاددانشگاهی کار خود را آغاز کرد.
هدف ستاد انقلاب فرهنگی از این مصوبه اشتغال نیروهایی که بر اثر تعطیلی دانشگاهها آزاد شده اند و استفاده از خدمات آنان برای بازسازی و نوسازی و واگذاری اداره دانشگاهها و تحول در دانشگاهها بود.
اعضای شورای عالی جهاددانشگاهی که هر یک نمایندگی یک قشر دانشگاهی را بعهده داشتند عبارت بودند از: آقای جلالالدین فارسی نماینده ستاد انقلاب فرهنگی، آقایان مهندس حسن رحیمزاده هیأت علمی دانشگاه پلیتکنیک و مهندس محمدحسین تهرانیزاده عضو هیات علمی مدرسه عالی راه و ساختمان(استاد)، آقای سعید کلانترنیا (نماینده جهاد سازندگی)، آقای رضا بیگدلی (کارمند)، آقای محمدمهدی آخوندی دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی ایران (دانشجو).
در این مصوبه وظایفی چون شناسایی و استفاده از نیروهای آزاد شده، اعم از استاد، کارمند و کارشناس ـ تهیه طرحهای مستقل برای جذب نیروهای دانشگاهی ـ استفاده از امکانات آموزشی و تجهیرات آزمایشگاهی و کارگاهی ـ تشکیل شوراهای سه نفره که مسوولیت اداره جهاددانشگاهی در هر دانشگاه جهت اداره دانشگاه با در اختیار گرفتن تمامی تجهیزات و وسایل کارگاهی و امثال آن تعیین شد.
رونوشت این مصوبه برای کلیه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی سراسر کشور جهت اجرا، ارسال و ابلاغ شد.
با ابلاغ این مصوبه نقطه آغازین سنگ بنای نهاد انقلاب اسلامی جهاددانشگاهی گذاشته شد، با اختصاص مبلغی محدود برای راهاندازی.
خوشبختانه این مصوبه به تایید شورای انقلاب رسید و جهاددانشگاهی هم از سوی شورای انقلاب به عنوان نهاد انقلاب اسلامی شناخته شد.
دانشجویانی که در انقلاب فرهنگی نقش داشتند طلایهدار بنیانگذاری و تاسیس نهادی شدند که امروز با چهل سال سابقه فعالیت، جایگاهش از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان ستون انقلاب اسلامی مطرح شده است.
اولین قدم برای ایجاد و استقرار این نهاد انتخاب و اختصاص فضای مناسب بود. سازمانی بود که از امکانات اولیه هم محروم بود! این ساختمان در خیابان خارک نزدیکی تالار وحدت که گویا محل مدرسه عالی راه و ساختمان بود، در نظر گرفته شد. از آنجا که بنا بر این بود که اساس جهاد با کمکهای دریافتی از دانشگاههای مختلف گذاشته شود، نیروهایی از دانشگاهها برای خدمت در جهاددانشگاهی مامور شدند و به تناسب نیاز قدرت خودشان امکاناتی را از دانشگاه آوردند.
برای تهیه آرم و شناسایی این نهاد "علی آینهساز" که از همکاران اولیه جهاد دانشگاهی بشمار میرفت، آرم جهاددانشگاهی را با الهام از جهاد سازندگی، طراحی کرد.
در بالای نشان جهاد، آیه «و یزکیهم و یعلهم الکتاب و الحکمه» (سوره جمعه، آیه دو) که عملا وظایف جهاددانشگاهی در جهت همین آیه تعریف شد، با خوشه گندم به نشان تولید و با چرخ دنده به جهت توجه به صنعت و با نقش سردر دانشگاه تهران اشاره به فعالیت دانشگاهی و با نردههای بسته به معنای تعطیلی دانشگاه، که بعد از مدتی خوشههای گندم به کتاب و نرده بسته، باز شد که آرم فعلی جهاد هم هست، تغییر یافت.
از امکانات اولیه جهاد بعد از آن ساختمان امانتی؛ یک پیکان استیشن نقرهای، جیپ زرد رنگ و یک مینیبوس آبی و دو دستگاه ژیان بود که وسایل نقلیه جهاددانشگاهی را تشکیل داد و خیلی از جهادیها از این مختصر امکانات خاطراتی دارند و با لوازم اداری مختصر دست دوم و امکانات حداقل! اما با روحیهای بلند و امید بسیار به آینده جهاددانشگاهی کارخود را شروع کردند.
اولین قدم جهاددانشگاهی پس از استقرار سریع، اجرای دستورالعمل ستاد انقلاب فرهنگی در رابطه با سامان بخشیدن به مدیریت دانشگاهها و بکارگیری آن دسته از اعضای هیات علمی بود که جذب مرکز نشر دانش نشده بودند.
خاطرم هست پرسشنامهای تهیه و برای همه دانشگاهها ارسال شد و اساتید آن را تکمیل میکردند و پیشنهادهای خود را در آن مینوشتند.
محل جمعآوری این پرسشنامهها اتاقی در طبقه دوم ساختمان شماره یک وزارت علوم در خیابان شهید نجاتالهی بود. فکر میکنم این پرسشنامهها، اولین اطلاعاتی بود که از اعضای هیات علمی دانشگاهها جمعآوری و سنگ بنای فعالیتهای داخلی جهاد شد.
شورای عالی جهاد بر اساس بند ۶ مصوبه ستاد انقلاب فرهنگی، برای هر دانشگاه شورای مدیریت جهاددانشگاهی با حضور سه نفر، یک استاد که نقش رییس دانشگاه داشته باشد و یک کارمند و یک دانشجو در نظر گرفت.
اعضای دانشجویی این شورا اغلب اعضای شورای عمومی دفتر تحکیم بودند که از ابتدای انقلاب فرهنگی نقش اساسی داشتند. این دانشجویان پس از استقرار کم کم رابطه تشکیلاتی خود را با دفتر تحکیم کاسته و به اداره امور دانشگاهها در جهاددانشگاهی پرداختند.
در این مصوبه برای هر دانشگاه شورای مدیریت جهاددانشگاهی تعریف شد و با شروع به کار آنها، کار دانشگاهها هر چند در تعطیلی بسر میبردند، اما به سامان رسید.
برای جهاددانشگاهی هم تشکیلاتی نوشته شد و بعضی از اعضای شورای عالی مسئولیت بخشهای مختلف را پذیرفتند. مسئول بخش فرهنگی، مسوول بخش طرحها و تحقیقات، مسوول بخش طرح و برنامه و مسوول بخش اداری و مالی و ... . مسوولان بخشهای فوق هر دو سال یکبار توسط شورای عمومی متشکل از همه مدیران جهاددانشگاهی به عنوان عضو شورای عالی انتخاب میشدند. همچنین برای هر دانشگاه شورایی به نام شورای مدیریت جهاددانشگاهی تعریف شد. در این شورا یک دبیر که نقش رییس شورا را داشت، فعالیت میکرد.
در بخش تحقیقات گروههای ۵ گانه علوم انسانی، فنی و مهندسی، علوم پایه، کشاورزی، پزشکی تعریف شد که با همکاری اساتید دانشگاهها کار تحقیقاتی را شروع کردند.
در بخش فرهنگی هم فعالیتهای فرهنگی که هدف اصلی انقلاب اسلامی بود، در دستور کار قرار گرفت و بخش امور دانشگاهها هم شورای مدیریت دانشگاهها را سامان میداد.
ظرف چند ماه عملا دانشگاهها به سامان رسید و شوراهای مدیریت کار خود را انجام داد.
با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور سال ۵۹ جهاددانشگاهی، خدمات جبهه و جنگ را در دو جهت شروع کرد: یکی اعزام دانشجویان به جبهه و سامان بخشیدن به دانشجویان اعزامی و دیگری کمک در تعمیر و تأمین نیاز دفاعی کشور. در زمینه تأمین نیاز و قطعات مورد نیاز هواپیماهای جنگی و صنایع دفاعی، کارهای ارزشمند و ماندگاری انجام شد که نقل بعضی از تلاشها در حال و هوای امروزی هم پس از گذشت سالها، به مصلحت نیست.
نقش بیبدیل جهاددانشگاهی دانشگاه صنعتی شریف در زمینه خودکفایی برای کلیه دستاندرکاران پشتیبانی جنگ بویژه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی پوشیده نیست. جهاددانشگاهی دانشگاه تبریز هم در زمینه خودکفایی نقش قابل توجهی داشت که متاسفانه بدلیل جاسوسی منافقان کارگاه آنان در کنار دانشگاه تبریز توسط هواپیماهای ارتش بعث در ۲۷ دی ماه ۶۵ بمباران و تعداد زیادی از همکاران جهاددانشگاهی (حدود ۲۲ شهید و ۴ جانباز) به خیل شهدای انقلاب اسلامی پیوستند. در جهاددانشگاهی دیگر دانشگاهها مثل صنعتی اصفهان هم برای اولین بار هواپیمای بدون سرنشین ساخته شد. اینها و دهها نمونه دیگر نشان از حضور جهاددانشگاهی در خودکفایی دفاعی دارد.
با انجام تغییراتی در شورای عالی جهاد دانشگاهی، شورای مرکزی جهاددانشگاهی جای شورای عالی را گرفت و برای شورای مرکزی رییس انتخاب شد. آقای دکتر نجفی که قبلا ریاست شورای عالی جهاد دانشگاهی را عهدهدار بود، بعنوان وزیر علوم از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد گرفت.
پس از استقرار دکتر نجفی در وزارت علوم، وی همزمان ریاست شورای عالی جهاد را نیز بر عهده داشت که در آن زمان طرحی به تصویب رسید که جهاددانشگاهی به ستاد امور اجرایی انقلاب فرهنگی تغییر نام پیدا کرد و ریاست آن با عنوان دبیر شورای مرکزی ستاد امور اجرایی انقلاب فرهنگی نیز به عهده آقای دکتر محمدعلی نجفی بود. در این مصوبه در وظایف جهاددانشگاهی تغییراتی داده شد و اجرای مصوبات ستاد انقلاب فرهنگی در نوگشایی دانشگاهها به عهده این ستاد گذاشته شد. اما این تغییر نام شامل جهاددانشگاهی دانشگاهها نشد و جهادها در دانشگاهها همچنان با نام جهاددانشگاهی دانشگاه ....، فعالیت میکردند.
تغییر نام جهاددانشگاهی به ستاد امور اجرایی مخالف و موافقانی داشت. هنگامی که تصمیم بر این شد که برای ستاد نشانی پیشنهاد شود، با ابتکار جهادیها، نشان جهاد دانشگاهی در آرم جدید ستاد امور اجرایی جا داده شد. با تغییر در نام جهاد، ساختمان جهاد هم از خیابان خارک به خیابان انقلاب، نبش فلسطین، محل فعلی ساختمان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز منتقل شد.
در این شرایط بود که ستاد امور اجرایی انقلاب فرهنگی شد همسایه ستاد انقلاب فرهنگی. در این ساختمان با تبدیل مغازههایی که در پایین این ساختمان قرار داشت به کتابفروشی، بنای انتشارات در جهاددانشگاهی گذاشته شد. در واقع اولین شماره دانشگاه انقلاب هم در این ساختمان منتشر شد.
در این ایام مقدمات مرحله اول نوگشایی دانشگاهها مطرح بود و قرار بر این شد که دانشجویانی که با گذراندن ۲۵ واحد درسی فارغالتحصیل میشوند، برای ادامه تحصیل فراخوانده شوند.
نقش جهاددانشگاهی تحت عنوان ستاد امور اجرایی انقلاب فرهنگی، در بازگشایی دانشگاهها و مدیریت دانشگاه برای فارغالتحصیلی دانشجویان قابل توجه بود.
در همین ایام به منظور بهره مندی بیشتر از منویات امام امت در دانشگاهها از امام خواسته شده بود برای هر دانشگاه نمایندهای منصوب کنند. حضرت امام این امر را به آیت الله منتظری که آن زمان به عنوان قائم مقام رهبری شناخته میشد، واگذار فرمودند. هنگام راهاندازی دفتر نمایندگی آیتالله منتظری در دانشگاهها مقرر شد به جای راهاندازی تشکیلات جدید برای نهاد نمایندگی، جهاددانشگاهی به عنوان بازوی اجرایی دفاتر نمایندگی آیتالله منتظری در دانشگاهها، مسوولیت اجرای تصمیمات دفتر را عهدهدار شود. جهاددانشگاهی در این زمینه همکاریهای خوبی داشت. بخاطر دارم جلسه مشترکی با نمایندگان آیتالله منتظری و اعضای شورای مرکزی و روسای جهاددانشگاهی در بیت ایشان تشکیل شد و بعضی از سخنرانان علیه جهاد انتقاداتی را مطرح کردند و تصمیم داشتند همکاری جهاد در این زمینه حذف شود که با دفاع جهادگران از عملکرد خویش و سکوت آیتالله منتظری، نتیجهای در جهتی که مخالفان میخواستند، بدست نیامد.
از سویی دیگر با تصویب ستاد انقلاب فرهنگی، چند واحد دروس معارف اسلامی را برای دانشجویان در نظر گرفته بود که اجرای آن به جهاددانشگاهی واگذار شد و با کمک دفتر معارف ستاد انقلاب فرهنگی و معرفی مدرسان از حوزهای علمیه اجرای دروس معارف در کلیه دانشگاهها توسط همکاران جهادی برگزار میشد.
در این ایام شورای مدیریت جهاددانشگاهی در دانشگاهها هم مسئولیت اداره دانشگاهها را عهدهدار بود هم مجری دروس معارف اسلامی و هم بازوی اجرایی دفاتر نمایندگی آیتالله منتظری.
در سال ۱۳۶۲ حضرت امام خمینی طی نامه ای به رییس جمهور وقت، با اشاره به نزدیک شدن بازگشایی دانشگاهها تغییراتی در ترکیب ستاد انقلاب فرهنگی داد و نخست وزیر، وزیران فرهنگ و آموزش عالی و فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان اشخاص حقوقی و آقایان دکتر علی شریعتمداری، دکتر احمد احمدی، دکتر عبدالکریم سروش، دکتر مصطفی معین به عنوان افراد حقیقی و دو نفر دانشجو به انتخاب جهاددانشگاهی را در ترکیب جدید ستاد انقلاب فرهنگی قرار داد.
جهاددانشگاهی که بر اساس سنت گذشته سه تن از اعضای شورای مرکزی خود را انتخاب میکرد، با برگزاری انتخابات آقایان مهندس صادق واعظزاده و مهندس غلامحسین رحیمی را به عنوان دو دانشجوی عضو ستاد انقلاب فرهنگی انتخاب کرد. با عزیمت آقای رحیمی به خارج از کشور برای ادامه تحصیل، آقای مهندس محمد رحمتی به عنوان عضو ستاد معرفی شد تا در جلسات ستاد انقلاب فرهنگی حضور داشته باشند. این دو دانشجو در زمان تغییر ستاد انقلاب فرهنگی به شورای عالی بنا بر حکم امام مبنی بر عضویت همه اعضای ستاد انقلاب فرهنگی در شورای عالی انقلاب فرهنگی تثبیت شدند که بعدها با دخالتهایی، این دو نفر دانشجو به یک نفر تقلیل یافت و در اساسنامه سال ۷۰ حضور رییس جهاددانشگاهی به عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشبینی شده که از آن پس نیز رییس جهاددانشگاهی در جلسات شورای عالی شرکت میکند.
اساسنامه جهاددانشگاهی در سال ۱۳۶۵ به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. در این اساسنامه با حذف وظیفه مشارکت در مدیریت اداره دانشگاهها و تاکید بر انجام فعالیتهای فرهنگی و تحقیقاتی به منظور اسلامی شدن دانشگاهها، وظایفی از جمله اسلامی شدن دانشگاهها، حفظ ارزشهای اسلامی و تقویت روحیه تتبع و تفکر و شکوفا شدن استعدادها و گسترش تحقیقات علمی برای جهاددانشگاهی در نظر گرفته شد. در ترکیب شورای مرکزی این نهاد، پیشبینی شد که جناب حجه الاسلام و المسلمین سیدهادی خامنهای به عنوان نماینده آیتالله منتظری در جهاددانشگاهی منصوب شود و در جلسات شورای مرکزی شرکت کند. با استعفای جناب سیدهادی خامنهای از این مسوولیت، نمایندگی آیتالله منتظری به جناب دکتر مصطفی معین که ریاست شورای مرکزی را عهدهدار بود سپرده شد که خیلی دیر نپایید.
در این اساسنامه برای جهاددانشگاهی شورای مرکزی مرکب از ۹ نفر پیش بینی شد که رئیس شورا به عنوان رییس شورای مرکزی جهاددانشگاهی اداره امور جهاد را به عهده داشت. در این دوره تا سال ۱۳۷۰ که مجددا اساسنامه جهاد تغییر پیدا کرد آقایان دکتر مصطفی معین (دبیر)، علی منتظری (دبیر) و صادق واعظزاده (رییس) اداره شورای مرکزی جهاددانشگاهی را به عهده داشتند.
جهاددانشگاهی در این ایام با مشکلات عدیدهای مواجه شد؛ از یک طرف یکی از اعضای شورای عالی را از دست داده بود و از طرف دیگر در بعضی دانشگاهها قدرت مدیریت بر دانشگاهها را از دست میداد و از طرف دیگر هم متهم به فعالیتهای سیاسی شد.
مجددا اساسنامه جهاددانشگاهی هم در این ایام در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار داشت و عملا مسایل سیاسی در تصویب اساسنامه نقش داشت.
وقتی اساسنامه مصوب شورای عالی منتشر شد، تغییراتی در نحوه اداره و تشکیلات جهاددانشگاهی داده شده جملهای در اساسنامه ذکر شده بود که تحمل آن برای جهادگران دانشگاهی و نیروهای انقلابی این نهاد بسیار سخت بود. با کمال تعجب شورای عالی با نادیده گرفتن خدمات انقلابی و دفاعی جهادگران، این جمله را در اساسنامه آورده بودند "جهاددانشگاهی به عنوان پُلی میان دانشگاه و بخش صنعتی خدماتی کشور معرفی و محل استقرار آن در بیرون از دانشگاه تعیین شد." (گفتنی است این جمله در تاریخ ۱۳/۱۰/۱۳۷۹ در دوره ریاست دکتر منتظری از اساسنامه حذف شد).
تشکیلات جهاد هم هیأت امنایی تعریف شد و برای جهاد رئیسی پیشبینی شده بود که با انتخاب هیات امنا و تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی و حکم رییس جمهور برای مدت سه سال منصوب میشد.
در اوایل سال ۱۳۷۰ آقای مهندس محمد رحمتی با حکم آقای هاشمی رفسنجانی رییس جمهوری اسلامی که ریاست شورای عالی انقلاب اسلامی را بعهده داشت، برای مدت سه سال به ریاست جهاددانشگاهی منصوب شد.
شورای مرکزی جهاددانشگاهی نیز در این زمان منحل شد و اعضای شورای مرکزی که در گذشته مسوولان بخشهای مختلف بودند، به عنوان معاون تبدیل وضعیت دادند.
در واقع از این به بعد جهاددانشگاهی بر اساس مقررات هیأت امنایی اداره میشد که ریاست آن به عهده یک نفر گذاشته شد.
مهندس رحمتی تشکیلات جدید را راهاندازی و اعضای هیات امنا را منصوب کرد و پس از آن با انتصاب معاونان کار جهاد به سامان رسید.
البته هنوز جمله "فعالیت بیرون از دانشگاه" مشکل دیگری بود که بهانهای بدست برخی روسای دانشگاهها می داد که با حضور جهاددانشگاهی در دانشگاه موافق نبودند.
اشاره شد که جهاددانشگاهی با امکانات دانشگاه فعالیت خویش را آغاز کرد و از خود امکاناتی نداشت. فشار وارده از سوی دانشگاهها هر روز مسالهای برای جهاددانشگاهی ایجاد میکرد. در متن اساسنامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، جهاددانشگاهی را نهاد عمومی غیردولتی ذکر کرده بود. در این ایام موضوع در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار گرفت که خوشبختانه به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و همه ساله مبلغ محدودی از سوی دولت و مجلس به جهاددانشگاهی اختصاص مییافت که جهاددانشگاهی بر اساس مصوب هیات امنا موظف شد معادل مبلغ دریافتی را سرمایهگذاری کند.
انجام اقدامات اقتصادی و تجاریسازی پروژههای به نتیجه رسیده در جهت ضرورت تأمین درآمد بیشتر و وابسته نبودن به بودجه دولت باعث شد رییس جهاددانشگاهی تصمیم به راهاندازی شرکتها و موسسات وابسته به جهاددانشگاهی بگیرد.
این شرکتها و موسسات در جهاددانشگاهی به تعداد قابل توجه افزایش یافت و فعالیت بعضی واحدها بر اساس مصوبه کارگروهی که به همین منظور تاسیس شده بود، به ناچار به بیرون از دانشگاه منتقل شد.
کار درآمدزایی در کنار اهداف انقلابی در این زمان برای جهاددانشگاهی یک اصل به حساب میآمد و لازمه بقای جهاددانشگاهی شد. اجازه اساسنامه ورود رسمی جهاددانشگاهی به آموزش عالی با تاسیس موسسات غیرانتفاعی در این زمان کلید خورد و در تهران و چندین شهرستان مجوز رسمی گرفته شد که حاصل آن امروز دانشگاه علم و فرهنگ و دانشگاه علم و هنر و موسسات آموزش عالی در اصفهان، گیلان، همدان و ... است.
از سوی دیگر فعالیتهای پژوهشی که میتوانست درآمدی داشته باشد، راهاندازی شد که موسسه خوشنام "رویان" از آن زمان به جای مانده است.
دوره انتقالی و پر فراز و نشیب ریاست مهندس رحمتی به جهاددانشگاهی برای سه سال بعد به تصویب هیات امنا و شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و جهاددانشگاهی همچنان با حل اختلاف بین دانشگاه و جهاد، اغلب در داخل و بیرون از دانشگاه به کار خود ادامه میداد.
یکی از فعالیتهای شاخص این دوره پذیرش سابقه اعضای جهادانشگاهی در تامین اجتماعی بود. تا سال ۱۳۷۳ با گذشت ۱۴ سال فعالیت هیچ یک از پرسنل جهاددانشگاهی از امتیاز بیمه برخوردار نبودند. در این زمان طی قراردادی بین جهاددانشگاهی و تامین اجتماعی سابقه ۱۳ ساله همکاران این نهاد در تامین اجتماعی ثبت شد و اعضای جهاددانشگاهی هم زیر پوشش بیمه قرار گرفتند. جا دارد از مرحوم دکتر هادی حمیدی که در این زمینه زحمات زیادی متقبل شدند، یادی به میان آید.
دوره دوم ریاست مهندس رحمتی با تمام فراز و فرودها روبه پایان بود. در این زمان دکتر منتظری که در زمان شورای مرکزی جهاددانشگاهی مسوولیت بخش فرهنگی جهاد را به عهده داشت و در آغاز دوره مدیریت مهندس رحمتی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور سفر کرده بود، بعد از اتمام تحصیل برای ادامه کار به جهاد دانشگاهی بازگشت.
آقای مهندس رحمتی به ایشان ماموریتی داد تا منشور جهاددانشگاهی را بنویسد. دکتر منتظری با مشورت با تعداد زیادی از همکاران، متنی را منتشر کرد به عنوان "منشور جهاددانشگاهی" که بعدها که به ریاست جهاد رسید و از آن بهره برد.
مهندس رحمتی در دوره دوم ریاست خویش کاندیدای مجلس شورای اسلامی هم شد که انتخابات به دور دوم کشید و در دور دوم هم موفق به حضور در مجلس نشد.
با آماده شدن منشور جهاددانشگاهی و اتمام دوره سه ساله دوم ریاست مهندس رحمتی، هیات امنا با معرفی و دفاع مهندس رحمتی به اتفاق آرا دکتر علی منتظری را به ریاست جهاددانشگاهی منصوب کرد و دوره جدیدی در جهاددانشگاهی به ریاست ایشان آغاز شد.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در دستورالعملی مصمم به تغییر در تشکیلات وابسته به خود شد. بنابر این تصمیم بعضی از موسسات وابسته به شورای عالی از جمله نشر دانش منفک و به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری واگذار شد. در این ایام اساسنامه جهاددانشگاهی نیز در دستور کار شورای عالی قرار گرفت که در نهایت با تغییر در ترکیب اعضای هیات امنای جهادانشگاهی زیر نظر شورای عالی باقی ماند. در ترکیب جدید، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و وزیر علوم تحقیقات و فناوری، رییس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها و دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی هم به ترکیب هیأت امنا افزوده شدند و به جمع هیأت امنای پنج نفره جهاد که شامل رییس جهاد، رییس سازمان برنامه و بودجه یا نماینده آن و سه نفر صاحبنظر جهادی بود؛ چهار نفر افزوده شد و به ۹ نفر عضو افزایش یافت. در این ترکیب چهار نفر عضو جهاد و پنج نفر از شخصیتهای حقوقی برای جهاد تصمیم میگیرند. طبق آییننامه داخلی؛ مصوبات هیأت امنا، با ۵ رای، قانونی و لازمالاجرا است. البته داستان تغییر هیأت امنای جهاددانشگاهی هم به نوبه خود مطلب جالبی است که تفصیل آن را دکتر منتظری میداند و آنها که در پی حقیقت ماجرا هستند، میتوانند شرح آن را از ایشان بپرسند.
در ابتدای کار دکتر منتظری و جمعی از جهادگران از توفیق دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی بهرهمند شدند. در این دیدار رهبری انقلاب، جهاددانشگاهی را به گلخانهای تشبیه فرمودند که "امروز این گلخانه دارد فضای جامعه را به گلستان تبدیل می کند" و تلویحاً فرمودند کار جهاددانشگاهی شرکتداری نیست.
دکتر منتظری پیام رهبری را سرلوحه کار خود قرار داد و در شرکتها و موسسات وابسته به جهاددانشگاهی تجدید نظر کرد و بعضیها را منحل و بعضی را به پژوهشکده و پژوهشگاه تبدیل کرد. به فعالیتهای فرهنگی رونق بخشید و تشکیلات فرهنگی را با تاسیس مراکز قرآنی و هنری و خبری تثبیت کرد. راهاندازی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به عنوان اولین خبرگزاری انقلاب اسلامی و خبرگزاری قرآنی ایکنا به عنوان اولین خبرگزاری تخصصی قرآن در جهان و دهها مرکز فرهنگی و آموزشی و پژوهشی از آثار این دوران است.
تبدیل موسسه آموزش عالی جهاددانشگاهی به دانشگاه علم و فرهنگ و تبدیل موسسه رویان به پژوهشگاه و ورود این پژوهشگاه به سلولهای بنیادی از افتخارات این دوره جهاد به حساب میآید.
دوره دکتر منتظری علیرغم داشتن مشکلات مادی و کمبود بودجه، دورهای کمتنش و راحتی بود. دکتر منتظری سه دوره متوالی ۳ ساله بیش از ۹ سال ریاست جهاددانشگاهی را بعهده داشت و در دوره دکتر احمدینژاد به عنوان مشاور رییسجمهور هم منصوب شد.
دوره سه ساله سوم دکتر منتظری به اتمام رسید. قبل از اتمام دوره، دعوتنامهای از دانشگاه محل تحصیل خود دریافت کرده بود که با امتیاز قابل توجهی از او خواسته بودند به انگلستان مهاجرت کند.
موضوع را در جمع روسای واحدها و هیات امنا مطرح کرد و با مخالفت جهادگران مواجه شد و پس از سفر چند ماهه، از رفتن منصرف شد و به کار خویش در جهاددانشگاهی ادامه داد.
با روی کار آمدن دکتر احمدینژاد، تغییرات اساسی در دولت صورت گرفت و جهاددانشگاهی بخاطر داشتن خبرگزاری تأثیرگذار، مورد توجه دولت و رییسجمهور قرار گرفت.
هر چند دکتر منتظری تغییراتی را در رأس ایسنا انجام داد، اما خبرگزاری راه قبلی را ادامه میداد که البته این امر مورد قبول دولتمردان وقت نبود.
سال نهم ریاست دکتر منتظری در جهاددانشگاهی رو به پایان بود و بایستی هیأت امنا برای انتخاب رییس جهاددانشگاهی تشکیل میشد. قبل از جلسه اعلام شده بود اگر کاندیدایی هست سابقهاش تهیه شود. در بررسیهای که انجام شد، نام آقایان دکتر منتظری، دکتر فرهمند و دکتر طیبی به عنوان کاندیدای ریاست مطرح شد.
با تشکیل هیأت امنا دکتر منتظری گزارشی از فعالیتهای جهاددانشگاهی ارائه داد و هنگام بحث برای انتخاب رییس، اسامی کاندیداها قرائت شد. دکتر فرهمند که در آن زمان عضو هیات امنای جهاددانشگاهی بود، در جلسه انصراف داد. برای رایگیری برگههای رأی توزیع شد و پس از جمعآوری رأی و شمارش آن، دکتر طیبی پنج رأی حقوقیها و دکتر منتظری چهار رأی جهادیها را به خود اختصاص دادند. بدین ترتیب از سوی هیأت امنا جناب دکتر طیبی برای ریاست جهاددانشگاهی برگزیده شد.
معمول جلسات این بود که دبیر جلسه صورتجلسه را تنظیم میکرد و طی نامهای برای شورای عالی انقلاب فرهنگی میفرستاد، این بار دکتر منتظری کار دبیر را کم کرد و خود طی نامهای مصوبه هیأت امنا را ابلاغ کرد و از دبیر محترم شورای عالی خواست موضوع انتخاب رییس جهاددانشگاهی را در دستور کار قرار دهد و در آخرین جلسه شورای عالی خود، از جناب دکتر طیبی دفاع کرده بود.
با ابلاغ مصوبه شورای عالی و حکم رییسجمهوری، ریاست دکتر طیبی به جهاددانشگاهی آغاز شد، در این دوره جهاددانشگاهی به فعالیتهای خویش ادامه داد و تغییرات اساسی در جهاد داده نشد، مگر اینکه از فعالیتهای فرهنگی کمی کاسته شد و در مقابل بخش فناوری و نوآوری جهاد رشد بیشتری پیدا کرد.
دکتر طیبی در این دوره با دخالتهای بیش از حد و بیسابقه دولتیها در انتصابات و برنامهها مواجه بود، اما ایشان زیر بار تغییرات ناخواسته و انتصابهای تحمیلی دولتیها که آنها را دخالت در امور جهاد میدانست، نرفت ! چالشهای ایجاد شده با دولت، موجب شد در پایان دوره سه ساله، دولتیها مانع از طرح موضوع انتخاب رییس جهاددانشگاهی در هیأت امنا شوند! تا اینکه پس از حدود ۹ ماه رضایت دادند و جلسه هیأت امنا تشکیل شد!
حضور تمامی اعضا از جمله وزرای بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و علوم، تحقیقات وفناوری وقت در جلسه و نماینده سازمان برنامه و بودجه و همه اعضای حقیقی و حقوقی نشان از تصمیم خاصی داشت. موضوع انتخاب رئیس جهاددانشگاهی در دستور کار قرار گرفت. جهادیها بر ادامه کار دکتر طیبی مصمم بودند. در جلسه مطرح شد کاندیدای دیگری هم وجود دارد؟ یکی از وزرا کاغذی را از که از قبل آماده کرده بود، از جیب درآورد و گفت آقای دکتر یادگاری از بسیج علمی و عضو هیأت علمی تربیت مدرس را پیشنهاد میکنم!
یکی از اعضای هیأت امنا گفت ایشان عضو جهاد نبوده و جهاد را نمیشناسد، یکی دیگر از اعضا سوال کرد ما که نمیشناسیم! کسی ایشان را میشناسد؟ پاسخی نیامد! عضو هیأت امنا ادامه داد، حال که اکثریت ایشان را نمیشناسند، خوب است یک هفته فرصت بدهیم تا ایشان را شناسایی کنیم و هفته آینده تصمیم بگیریم! وزیر معرف خطاب به عضو هیأت امنای معترض گفت: "نمیشناسی رای نده!" و اعلام رأی کرد.
دبیر جلسه که معمولا در این مواقع فعال است، صرفا شاهد بود. پنج نفر حقوقیها به جناب یادگاری رأی دادند و چهار نفر جهادیها به دکتر طیبی. بدون دخالت دبیر جلسه رأی اعلام شد! یکی از وزرا کاغذ دفتری به همراه داشت! صورتجلسه را نوشت و پنج نفری مصوبه خود را امضا کردند و صورتجلسه را با خود بردند. آثاری از این نوشته و سند امضاء شده و مصوبات این جلسه در اسناد جهاددانشگاهی وجود ندارد.
معرفی و انتخاب دکتر یادگاری برای ریاست جهاددانشگاهی در این جلسه، به معنای واقعی تحقیر این نهاد و نادیده گرفتن تمامی خدمات جهادگرانی بود که با تمام وجود به این نهاد عشق میورزیدند.
دکتر یادگاری با این مصوبه ابتدا به سرپرستی و پس از تصویب شورای عالی با حکم دکتر احمدی نژاد برای مدت سه سال به ریاست جهاددانشگاهی منصوب شد.
با روی کار آمدن دکتر یادگاری و با ورود تعداد قابل توجهی مدیر از بیرون جهاد، تغییرات اساسی در مدیریت جهاددانشگاهی داده شد و متاسفانه خدمات شاخصی هم در دوره سه ساله ایشان برای این نهاد به ثبت نرسید و در مقابل پروندههایی باز شد! که متأسفانه هنوز پس از چندین سال هنوز هم باز مانده است!
پس از انتخابات سال ۹۲ و تشکیل دولت دکتر روحانی، جهادگران جلسات متعددی برای انتخاب رییس برگزار کردند و در جلسه هیأت امنای جهاددانشگاهی، نامزدهای جهادی چندی مطرح بودند که قبل از جلسه انصراف دادند. در نهایت با تشکیل جلسه، موضوع در دستور کار قرار گرفت و هیات امنا با ۸ رأی به بازگشت دکتر طیبی به ریاست جهاددانشگاهی رأی داده شد. گویا دکتر یادگاری در این جلسه تنها کسی بود که به خودش رأی داده بود!
با روی کار آمدن دکتر طیبی با حکم دکتر روحانی، بار دیگر سکان جهاددانشگاهی در دست یکی از جهادگران قرار گرفت و پرونده دکتر یادگاری و همه افرادی که با خود به جهاددانشگاهی آورده بود، بسته شد.
دکتر طیبی با روی کار آمدنش مجددا از مدیران جهادی استفاده کرد و بار دیگر سرنوشت این نهاد انقلابی به جهادگران سپرده شد.
پس از پایان یافتن دوره اول سه ساله دکتر طیبی در سال ۹۵، هیات امنای جهاددانشگاهی مجددا ایشان را برای یک دوره سه ساله دیگر انتخاب کرد. این دوره آقای دکتر طیبی در سال ۱۳۹۸ به پایان رسید و هیأت امنای جهاددانشگاهی در دوره دوم و سوم ایشان را با ۹ رأی کامل به ریاست جهاددانشگاهی انتخاب کردند.
در آبان ماه ۹۷ ملاقات نسبتاً خصوصی دکتر طیبی به اتفاق ۳۰ نفر از محققان جوان جهاددانشگاهی با رهبر معظم انقلاب اسلامی و حمایت معظم له از جهاددانشگاهی و تامین اعتبار اجرای ۳۱ طرح نوآورانه را میتوان از فعالیتهای شاخص و ماندگار دوره سه ساله اول مرحله دوم ریاست ایشان در جهاد دانشگاهی دانست.
اینک پس از گذشت ۴۰ سال از فعالیت این نهاد با برکت، وقتی گذشتهها را مرور میکنیم و فراز و نشیبهای اداره این نهاد و خدماتی که از سوی دست اندرکاران این نهاد برای نگهداری صحیح و درست دانشگاه ارائه داد، بایستی با حسرت به گذشته، اینگونه بیان کنیم که اگر مدیریت جهادی ناجی مشکلات امروز جامعه شناخته میشود، جهادگران دانشگاهی بنیان مدیریت جهادی را گذاشتند، اما با ایجاد موانع متعدد و محدویتها و عدم تحمل فکر مدیریت جهادی، تفکر اداره جهادی را ناموفق جلوه دادند! و روحیه مدیریت قدرتطلبانه و زیادهخواه را جایگزین مدیریت جهادی کردند! مدیریتی که حاصل آن به جای فضای باز خدمت بیشتر و رشد جوانان و سپردن کار به شایستگان اهل فن و کاربلد معتقد، فضای باز اختلاس و سوءاستفاده از مقام و مدیریت پدید آمد.
اگر امروز بر تاسیس شرکتهای دانش بنیان و میدان دادن به جوانان برای رفع نیاز علمی و فناوری کشور صحبت میشود، از ابتدای انقلاب اسلامی، بنیان نهاد انقلابی جهاددانشگاهی بر دانش گذاشته شده بود و جوانان دانشمند این نهاد که در اغلب رشتهها، ایران اسلامی را در جهان سربلند کردند، تربیت شده نهادی هستند که پیشتاز حرکت دانشبنیان در دانشگاه و جامعه بود.
اگر امروز نگران وضعیت فرهنگی دانشجویان هستیم و کار فرهنگی به صدور بخشنامه و ظاهرسازی و رفع تکلیف تبدیل شده و اثری از آن در بین دانشجویان دیده نمیشود، شاید قدرناشناسی زمانی بود که بیش از ۸۰ درصد دانشجویان دانشگاهها از فعالیت فرهنگی جهاددانشگاهی بهره میبردند و جهاددانشگاهی با مدیریت جهادی و دلسوزان، موفق شده بود به طریقی در دل دانشجویان با هر نوع سلیقه، با شناخت ابعاد ذهنی آنان، از هنرهای تجسمی و نمایشی گرفته تا قرآن و احکام دین و شعر و ادب و فن بیان و ... دانشجویان را تحت پوشش فعالیتهای فرهنگی قرار میداد و امروز باید با یاد گذشتهای موفق و اثربخش خود، به حال بد فرهنگی دانشگاهها وا اسفا سر دهیم که به هر بهانهای راه برای فعالیت فرهنگی جهاددانشگاهی در دانشگاهها بستند.
اگر دیروز با همت جهادگران دانشگاهی با ترویج فرهنگ خودباوری اقلام مورد نیاز هواپیماهای جنگی تامین میشد، دلیلش آن بود که جوانان معتقد و عالم و کار بلد، طبق مصوبه ستاد انقلاب فرهنگی، امکانات آزمایشگاهی و کارگاهی دانشگاه را بیدریغ در اختیار توسعه علم و خودکفایی قرار دادند. اما زمانی که بخشنامههای متعدد ممنوعیت استفاده از امکانات دانشگاه صادر میشد و جهاددانشگاهی موظف بود فعالیت خود را در بیرون از دانشگاه ادامه دهد، با تغییر سیاست و رویکرد، دولتمردان به جای اندیشیدن به خودکفایی و تامین نیاز با فکر جوانان و مدیریت جهادی، با استفاده از ارز بی حسابی که از نفت به آسانی در اختیار قرار میگرفت، به آسانی محصولات را از خارج خریداری کردند و جوانان خوش فکر و دارای اندیشه را به جای فکر تولید برای خودکفایی، به خرید از بیگانگان و انجام سفرهای متعدد به خارج از کشور برای تامین نیاز صنعت رهنمود داشتند و امروز که نه ارزی موجود است و نه بخاطر تحریم امکان خرید! اسفا سر میدهیم که دیروز مقدمات خودکفایی فراهم بود، اما قدر ندانستیم.
هر چند امروز هم این نهاد با برکت با همان روحیه جهادی، تمام تلاش خود را در جهت خودکفایی صنایع مختلف نفتی، ریلی الکترونیکی و ... با کمترین امکانات، بکار گرفته و کارنامه موفق را ارائه میدهد؛ اما میتوان با قاطعیت تمام بر اساس تجربه چهل ساله این نهاد گفت که جهاددانشگاهی با ریشه انقلابی و سابقه جهادی خود در صورت حمایت میتواند بیش از اینها در جهت خودکفایی ایران عزیز اسلامی قدمهای محکمتری بردارد.
البته گفتنیهای دیگری هم هست که بماند برای وقتی دیگر ...
|