کد خبر:10151   تاریخ انتشار: یـک شنبه ، 20 بهمن سال 1398 ساعت 11:10:0

امتداد توحید در سیاست در فلسفه سیاسی امام خامنه‌ای

دومین جلسه از سلسه امتداد توحید در سیاست نشست‌های تبیینی «فلسفه سیاسی حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای» با ارائه حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا برگزار شد.


دومین جلسه از سلسه امتداد توحید در سیاست نشست‌های تبیینی «فلسفه سیاسی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای» با ارائه حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در مركز فقهی صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه برگزار شد.
بنا بر گزارش پایگاه فقه حکومتی وسائل در ابتدای جلسه حجت الاسلام سیدمهدی موسوی دبیر علمی نشست اهم مباحث مطرح شده از سوی حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا در جلسه گذشته را اینگونه بیان كرد: مباحث طرح كلی اندیشه اسلامی در توحید اندیشه هایی است كه ابعاد اجتماعی و سیاسی دارند كه با یك مسامحه ای می توان آن را معناكاوی و پدیدارشناسی كلمه توحید دانست البته كلمه ای كه ذات و حقیقتی دارد و ساخته فرهنگ و جامعه و سوژه نیست.
پدیدار شناسی توحید به این پرسش پاسخ می دهد كه توحید چگونه به زندگی معنا می دهد و روابط اجتماعی سیاسی اقتصادی سامان می دهد. از این رو آن را یك دكترین سیاسی اجتماعی اقتصادی دانسته اند. و در همین حاشیه توحید به نبوت ولایت سیاست و اجتماع پرداخته شده است.
چون اینها لوازم باور به توحید است، توحید یك ذات و حقیقتی است كه محور نظام اجتماعی نوین و تمدن نوین اجتماعی است و این هر معنای دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد و آن را تغییر می دهد به معنای دیگر با قبول توحید و نفی شرك و عبودیت غیر خدا، همه چیز و همه معادلات جهان دگرگون می شود. هیچ معنایی نمی تواند اینچنین دارای حاشیه و امتداد اجتماعی و سیاسی باشد.
در این معنا همه عالم ظل وجودی او می شوند همه چیز آینه و نشانه اوست پس همه عالم و همه روابط اجتماعی عالم و روابط بین الملل معنای جدید می دهد. توحید هم عقل می دهد و هم عقلانیت اجتماعی و هم از اسارت طاغوت و التقاط رهایی می بخشد. این معنا از توحید اگر با تعهد مسئولانه كه برآمده از روح توحید همراه شود نقش اساسی را در شكل گیری سیاست اسلامی و ساخت دولت و تمدن نوین اسلامی خواهد داشت.
در ادامه حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا به ارائه نظرات و دیدگاه خویش نسبت به دو كتاب رهبر معظم انقلاب(طرح كلی اندیشه اسلامی در قرآن و روح توحید، نفی عبودیت غیر خدا) پرداخت كه مشروح آن تقدیم می شود:
رویكردهای گوناگون به مسئله توحید
در جلسه گذشته بحث شد كه رویكرد دو اثر رهبر معظم انقلاب به معارف اسلامی چگونه بوده است. آیا نویسنده این دو اثر یك كار فقهی انجام داده است، یا یك كار كلامی یا فلسفی و عرفانی؛ زیرا در رابطه با توحید همه این نگاه ها می تواند مطرح باشد چه اینكه كارهایی با این نگاه ها نیز انجام شده است.
نگاه فقهی به مسئله توحید مباحث مربوط به خودش را دارد مثلا اینكه قائل به كلمه توحید مسلمان است، یا منكر آن كه مشرك است احكام مخصوص به خود را دارد و ...؛ یا اینكه انسان ها مكلف هستند به اقرار این كلمه و موظف هستند به اینكه توحید را بشناسند.
معرفت خداوند واجب است؛ این وجوب معرفت چه وجوبی است آیا فقهی است یا كلامی؟ و كسی كه شناخته است آیا باید ایمان بیاورد؟ حال به لحاظ اصولی این بحث می تواند مطرح شود كه آیا حكم عقلی است یا یك حكم نقلی است و اگر نقلی است آیا تأسیسی است یا ارشادی است؛ این بحث ها را می شود كرد و بزرگان ما انجام داده اند.
در رابطه توحید می شود یك بحث كلامی محض كرد البته كلام در طول تاریخ به مباحث فلسفی نزدیك شده است. آیا كار متكلم برای دفاع از یك اعتقاد در حوزه فرهنگی یك كار جدلی است؟ این یك بحث است و اگر با روش كلامی بخواهیم بحث كنیم چگونه باور و اعتقاد به توحید را در فرهنگ تبلیغ كنیم؟ با كدام مقدمات مشهورات، مقبولات و ... با چه استدال ها و براهینی. اینها مباحث كلامی هستند. فیلسوفان نیز مباحثی را درباره توحید مطرح می كنند و همچنین اهل معرفت و اهل عرفان مباحثی را راجع به توحید دارند.
رویكرد اجتماعی به باورهای اعتقادی
اما یك بحث دیگر نیز می تواند وجود داشته باشد كه مسئله توحید از این زاویه مورد دقت قرار بگیرد؛ این باور و اعتقاد چه دلالت های اجتماعی دارد، چه نوع زندگی و زیستی را و چه پیام های عملكردی و رفتارهای اجتماعی دارد و حتی می توان این بحث را داشته باشد كه بر حوزه علوم اجتماعی یا فلان دانش چه اثری دارد. 
مثلا درباره ابن خلدون در باب عمران، باور به توحید نقش بسیار پر رنگی در دانش او دارد. او قواعد اجتماعی را به عنوان سنت الله می شناسد و سنت الله را به عادت الله تفسیر می كند، البته توحید را با قرائت اشعری می خواند و این تفسیر اشعری از توحید نتیجه اش این می شود كه عمل و رفتار آدم ها را علت واقعی و حقیقی نمی داند.
اگر توحید را به گونه دیگری تفسیر و تبیین كنیم دیدگاه اجتماعی تغییر می كند. اگر اصلا توحید را قبول نداشته باشیم یا قبول كنیم و عالم را صحنه خلقت بدانیم این علوم چگونه می شود؟ ما عالم را نیچر بدانیم به قرائت قرن 18 اصحاب دائره المعارف، علوم یك ویژگی هایی پیدا می كند و اگر عالم را خلقت بدانیم، علوم یك بحث دیگری پیدا می كند.
تفاوت نگاه الهی و الحادی به جهان در نتایج علوم اجتماعی ـ سیاسی
یك مقدمه اجتماعی را به دست «ابن سینا» می دهید یك نتیجه ای می گیرد اما اگر دست «برگر» و «دوركیم» بدهید یك نتیجه دیگر می گیرد. دلیلش این است كه ابن سینا عالم را خلقت و نظام احسن الهی می داند وقتی می بیند دین در عرصه انسجام اجتماعی اثر گذار است می گوید «یجب عن الله به اینكه باید دین را ایجاد كرده باشد و انبیاء را فرستاده باشد» اصلا این می شود برهان نبوتش.
این مقدمه با نگاه توحیدی اصلا علم را به یك مسیر دیگر پیش می برد. اما اگر یك شخص دیگر بحث از خدا و خداشناسی را اصلا علم نمی داند و اینها را جزو سوبجكتیو و امور ذهنی و هیومنتیزم و انسانیات می داند دلالت تبیینی برای تفسیر عالم ندارد.
می گوید اگر این انسجام اجتماعی با نظام معنایی دینی مورد تداوم است ما برای حفظ دنیای مان این را تبلیغ می كنیم اما عقلانیتی كه بخواهد خدا را اثبات كند ما نداریم یعنی فریب بدهیم مردم را، این باور را گسترش بدهیم تا زندگی اجتماعی مان خوب باشد، او هم دلالت اجتماعی توحید را می گیرد اما اگر آن را به عنوان یك حقیقت بدانیم یك بحث پیش می آید و اگر ندانیم یك چیز دیگری بدست می آید.
نگاه كتاب «طرح كلی اندیشه اسلامی در قرآن» به مسائل جامعه
پس در خصوص توحید می شود این مباحث را داشته باشیم اما عرض من این است كه این كتاب (طرح كلی اندیشه اسلامی در قرآن؛ رهبر معظم انقلاب) نه یك كتاب فقهی است نه كلامی و فلسفی بلكه امتداد اجتماعی باور به توحید را بیان می كنند از اول تا آخر كتاب یك استدلال بر وجود خدا نمی آورد یا بحث توحید افعالی و صفاتی و ... دیده نمی شود، نه اینكه منكر این مباحث است، خیر اصلا ناظر به این مباحث نیست در مقام بیان این مسائل نیست.
دلالت اجتماعی این باور را می بیند آن هم در فضای روشنفكری جامعه، فضای ماركسیسم و اندیشه های دیگر كه اصلا توحید را افیون توده ها معرفی می كنند در چنین فضایی این مباحث را رهبر معظم انقلاب مطرح می كنند كه این مباحث معارفی به چه میزان ظرفیت یك زیست فعال و تدوین یك نظام اجتماعی را دارد.
در واقع یك تفسیر قرآنی است در پاسخ به پرسش هایی كه نه از ناحیه حوزوی كه در رجوعش به قرآن نیازهای فقهی، كلامی و فلسفی خودش را دنبال می كند، بلكه در محیط فرهنگ عمومی جامعه كه گروه گروه جوانان با تبلیغات و هژمونی این «ایسم ها و ایست های» غربی كه آمده اند یك تصویر ناخوشایندی از دین ارائه می كنند، همه پرسش آنها مسائل اجتماعی است و از این منظر نسبت به عالم و آدم داوری می كنند.
ایشان در این كتاب می خواهند نشان دهند كه از این منظر به قرآن نگاه كنید و ببینید چقدر از این حساسیت های اجتماعی كه شما دارید و مكاتب شما روی آن مانور می دهد را قرآن چگونه جواب می دهد لذا نوع ورود به این كتاب برای جامعه حوزوی ما، برای جامعه اسلامی ما، برای مبلغین و كسانی كه درد دین دارند و دفاع از دین می كنند یك رویكرد نویی است.
البته در جهان اسلام كسانی متعرض این رویكرد بوده اند و از این زاویه به قرآن نیز نگاه داشتند و در كنج اتاق فقط به بازتولید نگاه پیشینیان بسنده نمی كردند و متوقف نمی شدند و محیط اجتماعی خودشان را نگاه می كردند، این خیل امت اسلامی را چه خطرهایی دارد تهدید می كند و بدان ها پاسخ می دادند. این میراث را باید قدر دانست و خیلی از نیازهای امروز ما در آنها پاسخ داده شده اما همانطور كه آنها متوقف نشدند ما نیز نباید متوقف شویم.
در غیر جامعه شیعی هم این نیاز احساس می شد؛ چون ماركسیسم چیزی نبود كه فقط جامعه شیعی را تهدید كند، این مكاتب و ایسم ها و ایست های غربی فقط برای ما تهدید نبودند بلكه اتفاقا آنان زودتر مورد تهدید قرار گرفتند و اگر آنان یك مقدار درد دین داشتند باید به آن پاسخ می دادند.
سیدقطب كه خودش یك عقبه ماركسیستی هم دارد وقتی به مفاهیم اسلامی بازمی گردد، می فهمد باید ابعاد اجتماعی اسلامی را بیان كند. پس این شباهت ها وجود دارد اما این به آن معنا نیست كه این اتخاذ از آن كرده و فقط تقلید از آن كرده است. یك نیاز مشترك در جهان اسلام را هر شخصی داشته باشد به آن پاسخ می دهد. البته در نوع و روش و ... هر كسی نوآوری خاص و دقت های مخصوص به خود را دارد.
در آن مقطع خطراتی امت اسلامی و نسل جوان را با آمدن اندیشه های جدید، علوم مدرن و رویكردهای علوم اجتماعی كه نوعا ضد دین و سكولار با مبانی اندیشه الحادی شكل گرفته و ذهنیت جامعه را درگیر خودش می كند، تهدید می كرد؛ بنابراین هر کس این مسائل را می شناخت به آن پاسخ می داد كه این چیزهایی كه به قرآن استناد می دهید آیا واقعا در قرآن هست؟!!! این اسلام افیون توده هاست؟!!! این دین، انزوا و واگذار كردن دنیا به دیگران است؟! یا این دین كاملا فعال و اجتماعی است.
گفتنی است، در پایان حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا به سؤالات مطرح شده از سوی حضار، پاسخ دادند.