کد خبر: 18109| تاریخ انتشار: یـک شنبه ، ۷ شهریور سال ۱۴۰۰ | ساعت ۱۶:۲۹:۰ | تعداد بازدید: ۹۰۸

رهبر معظم انقلاب در دیدار با ناشران، مواردی را متذکر شده‌اند که بازخوانی این مطالبات می‌تواند در هدایت مسیر فرهنگ در دولت تازه، مفید و مؤثر باشد.
حکایت کتاب در کشور ما حکایت غریبی است. سال‌هاست که با وجود یارانه‌های مادی و معنوی حول محور این کالا، کتاب از دایره فکری مخاطبان و مسئولان دولتی و غیردولتی دور شده است. امروز کتاب کمتر در سبد خرید خانوار جایی برای خود دارد.
بسیاری از مسئولان مدت‌هاست کتابی تورق نکرده‌اند و اگر از آن‌ها پرسیده شود آخرین کتابی را که خواندید، چه بوده است؟ یا سابقه مطالعه‌شان به مدت‌ها قبل باز‌می‌گردد یا در خوشبینانه‌ترین حالت، کتابی را که خود تألیف کرده‌اند، عنوان می‌کنند.
امروز صنعت نشر که می‌توانست در کشوری که از یک انقلاب فرهنگی در عقبه خود بهره می‌برد، به عنوان صنعتی پویا و درآمدزا مطرح باشد، در سراشیبی سقوط قرار گرفته است، شمارگان نشر از پنج تا ۱۰ هزار نسخه در سال‌های دهه‌های ۶۰ و ۷۰ به ۲۰۰ تا ۵۰۰ نسخه در دهه ۹۰ و ۱۴۰۰ رسیده است.
این صنعت امروز وابستگی صد درصدی به حمایت‌های دولتی دارد و دیگر صنعتی پررونق و شکوفا محسوب نمی‌شود. ناشران بی‌انگیزه شده و نویسندگان و مؤلفان و مترجمان نیز انزوا را طلبیده‌اند. کتاب‌فروشی‌هایی بزرگی در سال‌های اخیر تبدیل به کباب‌فروشی شده‌اند تا نانشان چرب‌تر شود.
شاید بتوان گفت که مشکلات پیش آمده در حوزه نشر در کشور ناشی از پیمودن مسیر اشتباه دولت‌ها باشد؛ دولت‌هایی که تلاش کردند بیشتر به مسائل فرعی نشر توجه کنند و آن‌ها را اصلی جلوه دهند. یکی از این مسائل فرعی که در هشت سال گذشته نیز مورد مناقشه و بحث‌های بی‌نتیجه بود، ممیزی است.
توجه بیش از اندازه دولت یازدهم به این موضوع و سیاه‌نمایی درباره وضعیت گذشته در ابتدای روی کار آمدن، رفته رفته موجب شد تا مشکلات اصلی نشر از نظر پنهان شده و دیرهنگام به فکر رفع آن‌ها بیفتیم.
ممیزی کتاب در سال‌های اخیر محل مناقشه مخالفان بوده است. با این حال در وانفسای موجود، مسئله ممیزی کم‌ارزش‌ترین مسئله موجود برای ناشران به شمار می‌رود. ناشری که کاغذ برای انتشار کتابش ندارد، ناشری که کتاب‌هایش در انبار مانده، ناشری که به زحمت ۲۰۰ تا ۵۰۰ نسخه از یک کتاب منتشر می‌کند و بعد در آمار‌ها اظهار انتشار ۱۰۰۰ نسخه می‌کند، امروز اقتصاد نشر برایش اولویت دارد. اما سؤالی که مطرح است این است که اساساً ممیزی کتاب چه ضرورتی دارد و میزان توجه دولت تازه به آن چگونه باید باشد؟
امروز بر کسی پوشیده نیست که مقام معظم رهبری در حوزه کتاب یک کارشناش خبره به شمار می‌روند. اطلاعات رهبر انقلاب در این حوزه نشان از مطالعه بالا و دقت نظر و درایتشان در حوزه نشر دارد. معظم‌له از همان سال‌های ابتدایی راه‌اندازی نمایشگاه کتاب تهران، با اختصاص چندین ساعت از وقت خود به بازدید از نمایشگاه کتاب و آشنایی با ناشران مختلف پرداخته‌اند. نکته حائز اهمیت در این بازدیدها، میزان آشنایی رهبر انقلاب با تازه‌های نشر، عقبه فرهنگی نشر، ناشران و توجه رهبری به مشکلات این صنعت و ناشران است.
ایشان در دیدار‌های مختلف با ناشران و مسئولان که عمدتاً در خلال بازدید از نمایشگاه اتفاق افتاده‌اند، به مسائل مهمی اشاره کرده‌اند؛ اما در دیداری که ناشران به خدمت ایشان رسیده‌اند، درباره ممیزی و چرایی آن و خطراتی که جامعه به ویژه جوانان را تهدید می‌کند نکاتی را مطرح فرموده‌اند.
در ادامه بخشی از صحبت‌های ایشان درباره ممیزی آمده است:
ضرر معنوی که یک ناشر می‌کند
«به نظر من، طبقه ناشر در هر بخشی از نشر و طبع، جزو مجموعه‌های ارزشمند جامعه محسوب می‌شود؛ چون تولیدکنندگان کتاب و ناشران آن، مهمترین وسیله انتقال فرهنگ را در اختیار مردممان می‌گذارند... عزیزان من! کار شما از جهات مختلفی سخت است؛ درست مثل کار همان پزشک که عرض کردم، این‌جا هم تطبیق می‌کند. اگر در تجویز و ارائه دارو، بی‌توجهی کنید و چیزی را در اختیار مشتری کتاب بگذارید که برای او زیان‌بار است، شما هم ضرر معنوی بزرگی کرده‌اید.
در نهایت، به‌هیچ‌وجه شانه شما و شانه ما و وزارت ارشاد و معاونت ذی‌ربط هم از بارِ وزر آن نوشته‌ای که شما وقتی آن را می‌دهید، به زیان تمام می‌شود، فارغ نخواهد بود؛ این را شما بدانید. این نکته‌ای که ما بار‌ها آن را تکرار می‌کنیم، ناشی از یک منطق و ناشی از یک استدلال قوی است.
ضرر تألیف بد به اندازه اهمیت تألیف و نشر و انتقال فرهنگ بزرگ است
این‌طور نیست که به خاطر احساسات، یا به خاطر تصوّرات زودگذر، انسان از آنچه که در عالم نشر و طبع می‌آید و زیانبار است، شکوه کند؛ نه، چون ضرر آن به قدر اهمیت کار تألیف و نشر و انتقال فرهنگ، بزرگ است.
۳ نوع کار منفی از نظر رهبر انقلاب
من در ذهن خودم، کار فرهنگی منفی را - یعنی آن چیزی که از نظر ما و با معیار ما بد است - به سه نوع تقسیم می‌کنم: یک نوع، آن نوشته یا کتابی است که یک منطق یا سخنی را ارائه می‌دهد که از نظر ما آن سخن غلط است.
یک فکر است، یک پیشنهاد است، یک نظر است، در هر زمینه‌ای ممکن است؛ لیکن فقط آن صاحبِ نظر مخالف، در فکر این است که نظر مخالف خودش را مطرح کند و هیچ انگیزه‌ای دنبال آن نیست. طرح چنین فکر مخالف و غلطی - از نظر ما - در جامعه، مفید است؛ بودنش از نبودنش بهتر است؛ زیرا اگر اندیشه غلط طرح نشود، اندیشه درست نمی‌جوشد.
این منطقی است و ما مایلیم آن چیزی که از نظر صاحبش البته درست است، اما از نظر ما غلط است، منتشر شود؛ در حوزه‌های مختلف هم منتشر شود؛ کما اینکه مثلاً در عالم فقاهت، یا در عالم فلسفه - حالا آن بخش کار ما؛ یعنی فلسفه اسلامی - و بقیه مباحث علمی، کسانی چیز‌هایی را می‌نویسند که از نظر یک جمع دیگر غلط است. آن‌ها هم جوابش را می‌نویسند؛ نتیجه این می‌شود که مطلب رشد پیدا می‌کند، پرورش پیدا می‌کند، ذهن‌ها قوی می‌شود و سخن و علم پیش می‌رود.

نوع دوم کار که غلط است، این است که انگیزه آن صرفاً ارائه یک سخن علمی یا یک نظر فلسفی یا اجتماعی یا سیاسی نیست؛ بلکه جزئی از چارچوب یک طرح براندازی است. نشر این هم مضرّ است. دشمن وقتی که می‌خواهد با ابزار فرهنگی به کشور و جامعه و نظامی حمله کند، چیز‌هایی را هدف می‌گیرد، که به نظر من امروز در کشور ما چنین چیز‌هایی هست. هم در عالم کتاب هست، هم در عالم مطبوعات هست، هم در عالم هنر هست.
البته وقتی ما می‌گوییم که این فکر غلط، یا این طرح غلط، یا این سخن نادرست، در چارچوب یک طرح امنیتی و براندازی قرار دارد، ممکن است صاحب آن اندیشه، مطلقاً نداند که چه کار می‌کند! این به معنای آن نیست که خود او هم در آن طرح براندازی یا خرابکاری شریک است؛ نه، گاهی اصلاً او هیچ سهمی ندارد، اما دشمن از او استفاده می‌کند.
این‌جا یک انسان خیرخواه، به مجرّد این‌که دید از سخن او، از حرف او و از کار او به عنوان جزئی از یک مجموعه خرابکاری در این کشور استفاده می‌شود، اگر خود او به این کار براندازی یا خرابکاری مایل نیست، فوراً عقب می‌کشد. قاعده‌اش این است؛ اگر عقب نکشید، پس او هم سهیم و شریک است. این، نوع دوم از اندیشه‌های غلط است.
نوع سوم، آن کار فرهنگی‌ای است که اثرش آنی است و قابل پاسخگویی نیست. مثل این‌که در جامعه‌ای بیایند عکس‌های مستهجن جنسی را به شکل وسیعی در میان جوانان پخش کنند! شما چطور می‌خواهید این را جواب دهید؟! اصلاً قابل جواب دادن است؟! این اصلاً قابل جواب دادن نیست.
وقتی که یک اثر هنری و یک نوشته و یک عکس، یک تأثیر ویرانگر اخلاقی دارد، این قابل پاسخگویی نیست. جلوِ این کار فرهنگی را باید گرفت؛ این آن ممیّزی واجب است که در جنجال علیه ممیّزی و سانسور نباید هدف را گم کرد. من وظیفه نظام می‌دانم، وظیفه وزارت ارشاد می‌دانم، وظیفه شما که ناشرید می‌دانم، که وقتی چنین چیزی مطرح می‌شود، شما اجازه ندهید و کمک نکنید.
این هیچ ربطی ندارد به این‌که ما با فکر آزاد موافقیم یا مخالفیم. طبیعی است که ما با آزادی‌هایی مخالفیم؛ مگر کسی شک دارد؟ ما با بعضی از آزادی‌ها مخالفیم. ما با آزادی‌های جنسی مخالفیم؛ ما با آزادی گناه مخالفیم و این کاری است که مردم را به این طرف سوق می‌دهد.
همین الان در کتاب‌های ما هست؛ کتاب‌های منتشر شده الان وجود دارد. اگر خوف این نبود که با گفتن من، نام یک اثر غلطی تکرار شود، اسمش را می‌گفتم. کتابی که جوانان را به طور واضحی، با شیوه‌های هنری، به سمت گناه سوق می‌دهد! این یک مسئله فکری نیست که ما بگوییم حالا این کتاب منتشر شود، ما هم جوابش را منتشر کنیم؛ این جواب ندارد!
خطاست اگر کسی گمان کند، ما که نسبت به مسئله مطبوعات و کتاب و نوشتن و نشر در جامعه حسّاسیت به‌خرج می‌دهیم، با تفکّر آزاد، با فکر آزاد و با مباحثه آزاد مخالفیم؛ نه. ما کسانی هستیم که اوّلین شعار‌های این مسائل را داده‌ایم و الحمدلله تا الآن هم دنبالش بوده‌ایم؛ اما با آزادی گناه و آزادی ویرانگری مخالفیم. نمی‌شود اجازه داد که نسل جوان یک کشور که به اعتماد ما می‌آید کتاب را از شما می‌خرد و می‌گوید این‌ها متدیّنین و در رأس کار هستند، از این طریق گمراه یا فاسد شود؛ یا از این طریق دشمن بخواهد کاری انجام دهد.» (بیانات در دیدار جمعی از ناشران؛ ۱۳۷۸/۰۲/۲۸)

منبع:تسنیم

لطفا کد زیر را وارد نمایید

اخبار مرتبط

آرم شورای عالی انقلاب فرهنگی

اطلاعات تماس

تهران، خیابان طالقانی، شماره 436

کدپستی: 1591814313
(+9821) 66976601 - 7